کلمه جو
صفحه اصلی

speech community


جامعه ی زبانی، همزیگان گفتاری

انگلیسی به فارسی

جامعهی زبانی، همزیگان گفتاری


جامعه گفتگو


مترادف و متضاد

people sharing language or dialect


Synonyms: ethnic group, isogloss, linguistic ambience, linguistic community, linguistic island, relic area, society, speech island


جملات نمونه

1. Hence, for example, in Habermas it is a speech community which reflects through language primarily on social or ethical norms.
[ترجمه ترگمان]از این رو، برای مثال، در Habermas، یک جامعه گفتاری است که از طریق زبان در درجه اول بر هنجارهای اجتماعی یا اخلاقی تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]از این رو، برای مثال، در هابرماس، یک اجتماع گفتاری است که از طریق زبان در درجه اول بر اساس هنجارهای اجتماعی یا اخلاقی بازتاب می یابد

2. This resentment of others' rejection of our kind of talk is found in speech communities everywhere.
[ترجمه ترگمان]این نفرت از عدم پذیرش نوعی از صحبت های ما در جوامع گفتار در همه جا یافت می شود
[ترجمه گوگل]این ناراحتی از رد دیگران از نوع صحبت ما در جوامع گفتاری در همه جا یافت می شود

3. At this superficial level, different kinds of speech community shape can be readily distinguished.
[ترجمه ترگمان]در این سطح سطحی، انواع مختلفی از شکل جامعه گفتار می تواند به راحتی برجسته شود
[ترجمه گوگل]در این سطح سطحی، انواع مختلفی از شکل جامعه سخنرانی قابل تشخیص است

4. But in previously unexplored speech communities, we do not have reliable social intuitions either.
[ترجمه ترگمان]اما در جوامع گفتاری در گذشته کشف نشده، ما یک بینش اجتماعی قابل اعتماد نیز نداریم
[ترجمه گوگل]اما در جوامع مذهبی که قبلا کشف نشده اند، ما هیچ شهودی اجتماعی نداریم

5. A speech community is similar to other kinds of communities.
[ترجمه ترگمان]جامعه گفتاری مشابه دیگر جوامع است
[ترجمه گوگل]انجمن گفتار مشابه سایر جوامع است

6. The essential components of a speech community may be operationalized into measurable indices.
[ترجمه ترگمان]اجزای اصلی یک جامعه گفتار ممکن است با شاخص های قابل اندازه گیری به کار روند
[ترجمه گوگل]اجزاء ضروری یک جامعه گفتاری ممکن است به شاخص های قابل اندازه گیری عمل کنند

7. Speech community theory is an important theory in sociolinguistics.
[ترجمه ترگمان]نظریه جامعه گفتار یک نظریه مهم در sociolinguistics است
[ترجمه گوگل]تئوری جامعه گفتاری یک نظریه مهم در زبان شناسی اجتماعی است

8. It refers to a specific speech community of a language, and the long-term history, culture, events, customs, values and mentality formed by each speech community.
[ترجمه ترگمان]آن به یک جامعه گفتاری خاص از زبان اشاره دارد و تاریخچه بلند مدت، فرهنگ، وقایع، رسوم، ارزش ها و ذهنیت که توسط هر جامعه گفتاری شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]این به یک اجتماع گفتاری خاص زبان، و تاریخچه طولانی مدت، فرهنگ، رویدادها، آداب و رسوم، ارزش ها و ذهنیت های تشکیل شده توسط هر جامعه گفتاری اشاره دارد

9. The important characteristic of a speech community is that the members of the group must, in some reasonable way, interact linguistically with other members of the community.
[ترجمه ترگمان]ویژگی مهم یک جامعه گفتاری این است که اعضای گروه باید، به طریقی منطقی، با دیگر اعضای جامعه در تماس باشند
[ترجمه گوگل]ویژگی مهم یک اجتماع گفتار این است که اعضای گروه باید با راه معقولی با سایر اعضای جامعه ارتباط برقرار کنند

10. Speech Community, as the object and basic unit of language studies, is the existence field of various speech activities.
[ترجمه ترگمان]جامعه گفتار، به عنوان هدف و واحد اصلی مطالعات زبانی، حوزه وجود فعالیت های گفتاری مختلف است
[ترجمه گوگل]جامعه گفتار، به عنوان هدف و واحد واحد مطالعات زبان، زمینه وجود فعالیت های مختلف گفتاری است

11. The theory of speech community is a very important theory in sociolinguistics . Now the theory is in the stage of development.
[ترجمه ترگمان]نظریه جامعه گفتاری یک نظریه بسیار مهم در sociolinguistics است اکنون این تئوری در مرحله توسعه است
[ترجمه گوگل]نظریه جامعه گفتار یک نظریه بسیار مهم در زبان شناسی اجتماعی است اکنون تئوری در مرحله توسعه است

12. Only by understanding thoroughly the hierarchy of Speech Community can we grasp deeply its internal structure system.
[ترجمه ترگمان]تنها با درک کامل سلسله مراتب جامعه گفتار می تواند ساختار درونی ساختار داخلی آن را درک کند
[ترجمه گوگل]فقط با درک کامل سلسله مراتب جامعه گفتار می توانیم عمیقا درک سیستم ساختاری داخلی خود را درک کنیم

13. In mastering word meanings, children must learn the conventional meanings they carry within the speech community.
[ترجمه ترگمان]در یادگیری معانی کلمه، کودکان باید معانی متعارف را که در جامعه زبانی انجام می دهند، بیاموزند
[ترجمه گوگل]در تسلط بر معانی کلمه، کودکان باید معانی معمولی که در جامعه سخنرانی دارند، یاد بگیرند

14. But forms of address reveal many assumptions we make about members of our speech community.
[ترجمه ترگمان]اما شکل آدرس فرضیات بسیاری را آشکار می کند که ما در مورد اعضای جامعه گفتار خود می سازیم
[ترجمه گوگل]اما اشکال آدرس نشان می دهد بسیاری از مفروضات ما در مورد اعضای جامعه سخنرانی ما

پیشنهاد کاربران

جامعه زبانی ( گروهی از افراد که از یه مجموعه هنجارها و توقعات خاصی در کاربرد زبان استفاده میکنند ) .

جامعه زبانی ( گروهی از افراد که از یه مجموعه هنجارها و توقعات مشترک در کاربرد زبان استفاده میکنند ) .

speech community ( باستان شناسی )
واژه مصوب: جامعۀ زبانی
تعریف: جامعه ای که در آن از زبان واحدی برای ارتباط استفاده می شود


کلمات دیگر: