علوم مهندسى : برش کارى
cutting off
علوم مهندسى : برش کارى
انگلیسی به انگلیسی
• amputation, beheading, cutting down; disconnection, stopping, ceasing, severing
جملات نمونه
1. There ought to be a law against cutting off power supplies in the middle of February.
[ترجمه ترگمان]باید قانونی برای قطع تامین برق در اواسط ماه فوریه وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]در اواسط فوریه باید یک قانون علیه قطع منابع برق باشد
[ترجمه گوگل]در اواسط فوریه باید یک قانون علیه قطع منابع برق باشد
2. By refusing to work they are cutting off their noses to spite their faces because the company will close down.
[ترجمه ترگمان]با امتناع از کار، آن ها بینی خود را قطع می کنند تا بر صورتشان فشار بیاورند، زیرا این شرکت بسته خواهد شد
[ترجمه گوگل]با بی اعتنایی به کار آنها بینی خود را بر خلاف چهره هایشان می برند، زیرا این شرکت بسته می شود
[ترجمه گوگل]با بی اعتنایی به کار آنها بینی خود را بر خلاف چهره هایشان می برند، زیرا این شرکت بسته می شود
3. We succeeded in cutting off the enemy's line of retreat.
[ترجمه ترگمان]ما موفق شدیم که خط دشمن عقب نشینی را قطع کنیم
[ترجمه گوگل]ما موفق به قطع خط دشمن عقب نشینی شدیم
[ترجمه گوگل]ما موفق به قطع خط دشمن عقب نشینی شدیم
4. We were cutting off from each other, streamer by streamer.
[ترجمه ترگمان]ما داشتیم از یکدیگر جدا می شدیم
[ترجمه گوگل]ما از یکدیگر جدا شده بودیم، با بقیه فرق می کردیم
[ترجمه گوگل]ما از یکدیگر جدا شده بودیم، با بقیه فرق می کردیم
5. The cutting off of oil supplies hit the Navy at its most vulnerable spot.
[ترجمه ترگمان]قطع شدن ذخایر نفت به نیروی دریایی در خطرناک ترین نقطه خود می رسد
[ترجمه گوگل]قطع کردن منابع نفت به نیروی دریایی در نقطه آسیب پذیر ترین آن رسید
[ترجمه گوگل]قطع کردن منابع نفت به نیروی دریایی در نقطه آسیب پذیر ترین آن رسید
6. We can be cutting off our noses to spite our faces if dealers aren't making enough money to carry on.
[ترجمه ترگمان]اگر دلال مواد به اندازه کافی پول برای ادامه دادن نداشته باشد، ما می توانیم noses را کوتاه کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم جلوی بینی خود را بر خلاف چهره هایمان بگیریم، اگر نمایندگی ها پول کافی برای ادامه دادن ندارند
[ترجمه گوگل]ما می توانیم جلوی بینی خود را بر خلاف چهره هایمان بگیریم، اگر نمایندگی ها پول کافی برای ادامه دادن ندارند
7. Pre-election talk about cutting off thieves' hands and stoning adulterers is no longer heard.
[ترجمه ترگمان]صحبت پیش از انتخابات در مورد قطع دست دزدان و سنگسار طلبان دیگر شنیده نمی شود
[ترجمه گوگل]بحث در مورد پیش از انتخابات در مورد بریدن دست های دزدان و زنا ممنوعه دیگر صدق نمی کند
[ترجمه گوگل]بحث در مورد پیش از انتخابات در مورد بریدن دست های دزدان و زنا ممنوعه دیگر صدق نمی کند
8. Loi butchered it eagerly, first cutting off inch-thick steaks which we fried in soy sauce and oil and were delicious.
[ترجمه ترگمان]Loi با اشتیاق آن را سلاخی کرد، اولین تکه گوشت ضخیم را که در سس سویا سرخ کردیم و خوش مزه و خوش مزه بود سلاخی کرد
[ترجمه گوگل]لوی آن را مشتاق کرد، ابتدا برش های استایک ضخیم اینجوری که ما در سس سویا و روغن سرخ کردیم و خوشمزه بود
[ترجمه گوگل]لوی آن را مشتاق کرد، ابتدا برش های استایک ضخیم اینجوری که ما در سس سویا و روغن سرخ کردیم و خوشمزه بود
9. The bandage is too tight - it's cutting off my circulation.
[ترجمه ترگمان]بانداژ خیلی محکم است - جریان خون مرا قطع می کند
[ترجمه گوگل]باند خیلی تنگ است - من گردش خونم را قطع می کنم
[ترجمه گوگل]باند خیلی تنگ است - من گردش خونم را قطع می کنم
10. Thus subscription prices were shooting up and cutting off thousands of readers who could no longer afford them.
[ترجمه ترگمان]از این رو، قیمت اشتراک به سرعت بالا رفت و هزاران نفر از خوانندگان را قطع کرد که دیگر توان مالی آن ها را نداشتند
[ترجمه گوگل]به این ترتیب قیمتهای اشتراکی تیراندازی و قطع هزاران خواننده را که دیگر نمیتوانستند از آنها استفاده کنند
[ترجمه گوگل]به این ترتیب قیمتهای اشتراکی تیراندازی و قطع هزاران خواننده را که دیگر نمیتوانستند از آنها استفاده کنند
11. That means cutting off a day of transit on a cruise to Hawaii, and giving passengers an extra port of call.
[ترجمه ترگمان]این به معنی قطع کردن یک روز ترانزیت در یک سفر دریایی به هاوایی و دادن یک بندر اضافی به مسافران است
[ترجمه گوگل]این به معنای قطع یک روز مسافرت در یک کروز به هاوایی است و مسافران را به بندر اضافی تماس می دهد
[ترجمه گوگل]این به معنای قطع یک روز مسافرت در یک کروز به هاوایی است و مسافران را به بندر اضافی تماس می دهد
12. The main froze solid, cutting off water to the north side of town.
[ترجمه ترگمان]سنگ اصلی منجمد شده، آب را به سمت شمال شهر می برد
[ترجمه گوگل]اصلی مسدود جامد، قطع آب به سمت شمال شهر
[ترجمه گوگل]اصلی مسدود جامد، قطع آب به سمت شمال شهر
13. Then you can limit the gore by just cutting off the laces to save her.
[ترجمه ترگمان]آن وقت شما می توانید شاخ دار را با بریدن بند کفش برای نجات او محدود کنید
[ترجمه گوگل]سپس شما می توانید فقط با برش زنجیرهای خود را برای نجات او محدود کنید
[ترجمه گوگل]سپس شما می توانید فقط با برش زنجیرهای خود را برای نجات او محدود کنید
14. Opposition Members are cutting off their noses to spite their own faces by encouraging Mr. Millan to withhold our money.
[ترجمه ترگمان]اعضای مخالف با تشویق آقای Millan برای پنهان کردن پول خود، بینی خود را قطع می کنند
[ترجمه گوگل]اعضای اپوزیسیون، با تشویق آقای میلان به پرداخت پول خود، به نادیده گرفتن چهره خود، از بین می روند
[ترجمه گوگل]اعضای اپوزیسیون، با تشویق آقای میلان به پرداخت پول خود، به نادیده گرفتن چهره خود، از بین می روند
15. Congress reacted by cutting off funds for such bombing.
[ترجمه ترگمان]کنگره با قطع بودجه برای چنین بمب گذاری واکنش نشان داد
[ترجمه گوگل]کنگره با قطع منابع مالی برای چنین بمبگذاری واکنش نشان داد
[ترجمه گوگل]کنگره با قطع منابع مالی برای چنین بمبگذاری واکنش نشان داد
کلمات دیگر: