1- لنگر کشتی را بریدن و به سرعت راه افتادن 2- با شتاب رفتن
cut and run
1- لنگر کشتی را بریدن و به سرعت راه افتادن 2- با شتاب رفتن
انگلیسی به انگلیسی
• leave quickly, hurry off
جملات نمونه
1. We sensed that Borden could cut and run at any moment.
[ترجمه ترگمان]ما احساس کردیم که در هر لحظه، بوردن می تواند کاهش یابد و اجرا شود
[ترجمه گوگل]ما احساس کردیم که Borden می تواند در هر لحظه از بین برود و اجرا شود
[ترجمه گوگل]ما احساس کردیم که Borden می تواند در هر لحظه از بین برود و اجرا شود
2. Potential victims never cut and run.
[ترجمه ترگمان]قربانیان بالقوه هرگز قطع و اداره نمی شوند
[ترجمه گوگل]قربانیان احتمالی هرگز قطع و اجرا نمی شوند
[ترجمه گوگل]قربانیان احتمالی هرگز قطع و اجرا نمی شوند
3. So they cut and run, on matters of supposed high principle.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، آن ها از اصل اساسی پیروی کردند و فرار کردند
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها بر روی مسائل اصل بالا قرار می گیرند و اجرا می کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها بر روی مسائل اصل بالا قرار می گیرند و اجرا می کنند
4. No way do you feel the urge to cut and run before suffering the onslaught of hypothermia.
[ترجمه ترگمان]هیچ راهی وجود ندارد که شما احساس نیاز به بریدن و دویدن را قبل از اینکه دچار حمله of شوید، احساس کنید
[ترجمه گوگل]به هیچ وجه احساس نیاز به قطع و اجرا قبل از رنج عمیق هیپوترمی
[ترجمه گوگل]به هیچ وجه احساس نیاز به قطع و اجرا قبل از رنج عمیق هیپوترمی
5. The right conduct is not to cut and run .
[ترجمه ترگمان]رفتار درست بریدن و دویدن نیست
[ترجمه گوگل]رفتار درست نیست که برود و اجرا شود
[ترجمه گوگل]رفتار درست نیست که برود و اجرا شود
6. I hate cut and run, but I have a meeting in 15 minutes.
[ترجمه ترگمان]، از بریدن و فرار متنفرم ولی ۱۵ دقیقه دیگه قرار ملاقات دارم
[ترجمه گوگل]من متنفر هستم و میروم، اما در 15 دقیقه جلسه دارم
[ترجمه گوگل]من متنفر هستم و میروم، اما در 15 دقیقه جلسه دارم
7. I hate to cut and run, but I have a meeting in 15 minutes.
[ترجمه ترگمان]، متنفرم که برش دارم و فرار کنم ولی تا ۱۵ دقیقه دیگه قرار ملاقات دارم
[ترجمه گوگل]من متنفر هستم که قطع و اجرا شود، اما من یک جلسه در 15 دقیقه دارم
[ترجمه گوگل]من متنفر هستم که قطع و اجرا شود، اما من یک جلسه در 15 دقیقه دارم
8. Ride it out or cut and run?
[ترجمه ترگمان]برون یا چاک و فرار کنه؟
[ترجمه گوگل]بیرون بروید یا بریزید و اجرا کنید؟
[ترجمه گوگل]بیرون بروید یا بریزید و اجرا کنید؟
9. A storm is coming up. You'd better cut and run.
[ترجمه ترگمان] طوفان داره میاد بهتره برید و فرار کنید
[ترجمه گوگل]طوفان می آید بهتر است برش و اجرا کنید
[ترجمه گوگل]طوفان می آید بهتر است برش و اجرا کنید
10. Hearing footsteps in the doorway, the thief cut and run, not even remembering to to take his hat.
[ترجمه ترگمان]دزد با شنیدن صدای پا در آستانه در، دزدی و دویدن، حتی به یاد آوردن کلاهش هم نبود
[ترجمه گوگل]قدم های شنیدن در درگاه، دزد بریده و اجرا می شود، حتی به یاد نمی آورد کلاه خود را بگیرد
[ترجمه گوگل]قدم های شنیدن در درگاه، دزد بریده و اجرا می شود، حتی به یاد نمی آورد کلاه خود را بگیرد
11. Although the company has faced financial difficulties, they do not intend to cut and run.
[ترجمه ترگمان]اگرچه این شرکت با مشکلات مالی مواجه شده است، اما قصد کاهش و اجرای آن را ندارند
[ترجمه گوگل]اگر چه این شرکت با مشکلات مالی مواجه است، اما قصد ندارند برداشته و اجرا کنند
[ترجمه گوگل]اگر چه این شرکت با مشکلات مالی مواجه است، اما قصد ندارند برداشته و اجرا کنند
12. Its three big domestic rivals do not intend to cut and run either.
[ترجمه ترگمان]سه رقیب بزرگ داخلی آن هم قصد کاهش و اجرای آن را ندارند
[ترجمه گوگل]سه رقبای بزرگ داخلی آن قصد ندارند هر دو را بریزند و اجرا کنند
[ترجمه گوگل]سه رقبای بزرگ داخلی آن قصد ندارند هر دو را بریزند و اجرا کنند
13. I'm sick and tired of my job. I'd like to quit, but I can't just cut and run. My partner depends on me too much.
[ترجمه ترگمان]از کارم خسته و خسته هستم دوست دارم استعفا بدم، اما نمی تونم فقط برش دارم و فرار کنم هم کار من خیلی به من وابسته است
[ترجمه گوگل]من از کارم خسته شده ام من می خواهم ترک کنم، اما نمی توانم فقط بریزم و اجرا کنم شریک من به من خیلی وابسته است
[ترجمه گوگل]من از کارم خسته شده ام من می خواهم ترک کنم، اما نمی توانم فقط بریزم و اجرا کنم شریک من به من خیلی وابسته است
پیشنهاد کاربران
to get out of a situation when it becomes too difficult or unpleasant
در جا زدن ( از روی ترس ) ، پا پس کشیدن، فرار کردن، فلنگ رو بستن، کنار کشیدن، از زیر کار در رفتن
"You can't just cut and run when your friends are in trouble"
وقتی دوستات توی دردسر افتادن، نمیتونی پا پس بکشی و هیچ کاری نکنی.
در جا زدن ( از روی ترس ) ، پا پس کشیدن، فرار کردن، فلنگ رو بستن، کنار کشیدن، از زیر کار در رفتن
"You can't just cut and run when your friends are in trouble"
وقتی دوستات توی دردسر افتادن، نمیتونی پا پس بکشی و هیچ کاری نکنی.
پ. ن: اشتباه تایپی شد!! "جا زدن" درسته. اون "در" اضافیه.
کلمات دیگر: