کلمه جو
صفحه اصلی

cuzco


شهر باستانی کوسکو (در کشور پرو)

انگلیسی به فارسی

شهر باستانی کوسکو (در کشور پرو)


کوزوو


انگلیسی به انگلیسی

• city in southern peru, capital of the cuzco administrative district, site of an ancient incan city

جملات نمونه

1. Cuzco was the centre of one of the world's most famous civilizations, that of the Incas.
[ترجمه ترگمان]\"اینکا\" مرکز یکی از مشهورترین تمدن ها، یعنی \"اینکاها\" بود
[ترجمه گوگل]کوزکو مرکز یکی از معروف ترین تمدن های جهان بود که اینکاها بود

2. The temple of the Sun at Cuzco appeared a veritable gold-mine to the impatient conquerors.
[ترجمه ترگمان]معبد سان در Cuzco یک معدن طلای ناب برای فاتحان impatient ظاهر شد
[ترجمه گوگل]معبد خورشید در کوزکو یک معدن طلای واقعی برای فاتحان بی سابقه بود

3. However, in the tourist centre of Cuzco I could take my knowledge of its markings, no further.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در مرکز توریستی \"Cuzco\"، من می توانم از markings استفاده کنم، نه بیشتر
[ترجمه گوگل]با این حال، در مرکز توریستی کوزو، من می توانم دانش خود را از نشانه گذاری آن، بیشتر نمی دانم

4. But my spirits in Cuzco this second sojourn in the city had been mercurial to say the least.
[ترجمه ترگمان]اما در Cuzco، این اقامت دوم در شهر mercurial بود که کم ترین حرفی برای گفتن داشته باشد
[ترجمه گوگل]اما روحیه من در کوزوو این دومین سکونت در شهر بود که به اندازه کافی کمرنگ شده بود

5. Cuzco is a lively city with many hotels and inns, where both Indian and Spanish culture and art can be seen.
[ترجمه ترگمان]Cuzco یک شهر پر جنب و جوش با بسیاری از هتل ها و مسافرخانه ها است که فرهنگ و هنر اسپانیایی و اسپانیایی را می توان دید
[ترجمه گوگل]کوزکو یک شهر پر جنب و جوش با بسیاری از هتل ها و مغازه ها است که در آن هر دو فرهنگ و هنر هندی و اسپانیا دیده می شود

6. Cuzco, the royal palace with large gold and silver, it is very spectacular temple of the sun.
[ترجمه ترگمان]\"Cuzco\"، کاخ سلطنتی با طلا و نقره بزرگ، معبد بسیار دیدنی خورشید است
[ترجمه گوگل]کوزو، کاخ سلطنتی با طلا و نقره بزرگ، معبد بسیار دیدنی از خورشید است

7. Cuzco is a lively city where both Indian and Spanish culture and art can be seen.
[ترجمه ترگمان]Cuzco شهری است سرزنده که در آن فرهنگ و هنر اسپانیایی و هم هنر اسپانیایی دیده می شوند
[ترجمه گوگل]کوزو یک شهر پر جنب و جوش است که در آن هر دو فرهنگ و هنر هندی و اسپانیا دیده می شود

8. Cuzco the capital city, was said by the Spanish to be "as fine as any city in Spain".
[ترجمه ترگمان]Cuzco، پایتخت این شهر، می گوید: \"این شهر پایتخت اسپانیا\" به خوبی هر شهری در اسپانیا \" است
[ترجمه گوگل]کاسکو، پایتخت، توسط اسپانیایی گفته شد که 'به همان اندازه هر شهر اسپانیا' است

9. The incas believed that cuzco was the navel of the universe.
[ترجمه ترگمان]The معتقد بودند که cuzco ناف دنیا است
[ترجمه گوگل]اینکا معتقد بودند که کوزکو ناف عالم است

10. Pachacuti rebuilt much of the capital city, Cuzco, and the Temple of the Sun.
[ترجمه ترگمان]Pachacuti بیشتر شهر پایتخت، Cuzco، و معبد سان را بازسازی کرد
[ترجمه گوگل]Pachacuti بسیاری از شهر پایتخت، Cuzco، و معبد خورشید را بازسازی کرد

11. Peru: Cuzco and Apur í mac and Huallaga rivers & Colombian border.
[ترجمه ترگمان]پرو: Cuzco و Apur، رودخانه Colombian و Huallaga در کلمبیا
[ترجمه گوگل]پرو: Cuzco و Apur í mac و رودخانه Huallaga * مرز کلمبیا

12. However Cuzco inserted mercilessly and the uterine ostium is exposed.
[ترجمه ترگمان]با این حال، Cuzco بی رحمانه وارد شد و the رحمی در معرض دید قرار گرفت
[ترجمه گوگل]با این حال، کوزکو بی رحمانه وارد شده و اوتیوم رحم در معرض قرار گرفته است

13. Some had been in Cuzco for over a week just waiting for Machu Picchu to re-open.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها بیش از یک هفته در Cuzco بودند و منتظر بازگشایی \"ماچو پیچو\" بودند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها در بیش از یک هفته در کوزو قرار داشتند و منتظر مکوکوچو بودند تا مجددا باز شوند

14. I kicked my heels and ran my eye along the ruff of mountains surrounding Cuzco, like a tongue over broken teeth.
[ترجمه ترگمان]پاشنه پایم را لگد زدم و در طول the، Cuzco، مانند یک زبان روی دندان های شکسته، به Cuzco
[ترجمه گوگل]من پاشنه پا را لگد می زدم و چشمم را در کنار کوه های اطراف کوزکو، مانند زبان بر روی دندان های شکسته، زدم


کلمات دیگر: