کلمه جو
صفحه اصلی

auditable

انگلیسی به فارسی

حسابرسی می شود


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of audit.

جملات نمونه

1. G Has the company developed an auditable environmental management system at all plants?
[ترجمه ترگمان]G آیا شرکت سیستم مدیریت زیست محیطی auditable را در همه گیاهان ایجاد کرده است؟
[ترجمه گوگل]G آیا شرکت سیستم مدیریت زیست محیطی قابل اطمینان را در تمام گیاهان توسعه داده است؟

2. The Auditable interface ends up being the easiest and best route for this purpose, but it can look a little strange.
[ترجمه ترگمان]رابط auditable راحت ترین و بهترین مسیر برای این هدف است، اما می تواند کمی عجیب به نظر برسد
[ترجمه گوگل]رابط Auditable به نظر می رسد ساده ترین و بهترین مسیر برای این منظور، اما می تواند کمی عجیب و غریب باشد

3. This is expressed in the platform through auditable item types.
[ترجمه ترگمان]این مساله در پلت فرم از طریق انواع موارد موردی بیان می شود
[ترجمه گوگل]این در پلت فرم از طریق انواع آیتم های حسابرسی بیان شده است

4. This makes it simple and auditable.
[ترجمه ترگمان]این کار را ساده و پیش پاافتاده می کند
[ترجمه گوگل]این کار ساده و حسابرسی است

5. Similarly, you need auditable, repeatable, reliable process automation that you can codify and reuse across project after project.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، شما به اتوماسیون پروسه قابل تکرار و قابل اعتماد نیاز دارید که می توانید بعد از پروژه کدگذاری و استفاده مجدد کنید
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، شما نیاز به اتوماسیون اتوماتیک قابل اطمینان، قابل تکرار و قابل اطمینان دارید که می توانید در پروژه بعد از پروژه کد گذاری و استفاده مجدد کنید

6. If a process meets these criteria, it qualifies as being "auditable. "
[ترجمه ترگمان]اگر یک فرآیند با این معیارها تطابق داشته باشد، به عنوان \"auditable\" شناخته می شود
[ترجمه گوگل]اگر یک فرآیند با این معیارها مطابقت داشته باشد، واجد شرایط بودن آن می باشد '

7. These organizations need more formal, auditable governance.
[ترجمه ترگمان]این سازمان ها به حکومت رسمی تر و auditable نیاز دارند
[ترجمه گوگل]این سازمان ها نیازمند حکمرانی رسمی و قابل اطمینان هستند

8. However, by having the entities implement the Auditable interface, you'll greatly reduce the number of typos created when you develop the persistent classes.
[ترجمه ترگمان]با این حال، با داشتن هویت های ایجاد شده در رابط auditable، شما تعداد اشتباه ات ایجاد شده در زمان ایجاد کلاس های پایدار را به میزان زیادی کاهش خواهید داد
[ترجمه گوگل]با این حال، با داشتن نهادها رابط کاربری Auditable را اجرا می کنید، به طرز چشمگیری تعداد تایپ های ایجاد شده در هنگام ایجاد کلاس های مداوم را کاهش می دهد

9. Figure 1 introduces the Identifiable and Auditable interfaces, which define the API for identifying object instances and setting audit information on object instances.
[ترجمه ترگمان]شکل ۱ رابط identifiable و auditable را معرفی می کند، که API را برای شناسایی موارد شی و تنظیم اطلاعات حسابرسی بر موارد شی تعریف می کند
[ترجمه گوگل]شکل 1 رابط های قابل شناسایی و حسابرسی را مشخص می کند که API را برای شناسایی نمونه های شی و تعریف اطلاعات حسابرسی در نمونه های شیء تعریف می کند

10. Auditable maintains a linear history of previous states (without branches), while SimpleItem does not.
[ترجمه ترگمان]auditable یک تاریخچه خطی از حالت های پیشین (بدون شاخه)حفظ می کند، در حالی که SimpleItem این کار را نمی کند
[ترجمه گوگل]Audited تاریخچه خطی دولت های قبلی (بدون شاخه ها) را حفظ می کند، در حالی که SimpleItem نمی کند

11. For item types declared as auditable, the repository automatically remembers an audit trail of past states of the item, including the user who saved the item and the time of the change.
[ترجمه ترگمان]برای انواع آیتم به عنوان auditable، مخزن به طور خودکار رد حسابرسی حالت های گذشته مورد را به خاطر می آورد، از جمله کاربری که مورد را ذخیره کرده و زمان تغییر را ذخیره کرده است
[ترجمه گوگل]برای انواع اقلام اعلام شده به عنوان حسابرسی، مخزن به طور خودکار یک پیگیری حسابرسی از وضعیت های گذشته مورد، از جمله کاربر که مورد و زمان تغییر را ذخیره کرده است، را به یاد می آورد

12. In a fundamental way it makes your past engagements auditable. That brings lots of extra challenges.
[ترجمه ترگمان]به یک روش بنیادی این کار باعث می شود که engagements به طور غیر منتظره ای اتفاق بیفتد این مساله چالش های بسیاری را به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]در یک راه اساسی، این کار باعث می شود که حسابرسی های گذشته شما مورد سنجش قرار گیرد این چالش های زیادی را به همراه می آورد

13. This improves efficiency, productivity, and workflow; it also creates auditable trails, provides process validation, and reduces the risks of error and failure.
[ترجمه ترگمان]این کار بهره وری، بهره وری و جریان کار را بهبود می بخشد؛ همچنین مسیرهای auditable ایجاد می کند، اعتبار سنجی فرآیند را فراهم می کند، و خطرات خطا و شکست را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]این باعث بهبود کارایی، بهره وری و گردش کار می شود همچنین ایجاد مسیرهای قابل اطمینان، تأیید صحت فرآیند و ریسک خطا و خرابی را کاهش می دهد

14. In order to insure business continuity, the activity of all administrators and users must be auditable, and they must be aware their activities are being audited.
[ترجمه ترگمان]برای تضمین تداوم کسب وکار، فعالیت تمام مدیران و کاربران باید auditable باشد، و باید آگاه باشند که فعالیت های آن ها حسابرسی شده است
[ترجمه گوگل]برای اطمینان از تداوم کسب و کار، فعالیت همه مدیران و کاربران باید مورد حسابرسی قرار گیرد و آنها باید آگاه باشند که فعالیت های آنها مورد بازبینی قرار می گیرد

پیشنهاد کاربران

قابل حسابرسی


کلمات دیگر: