(عامیانه) شخص یا اداره و غیره که بی مطالعه و بررسی چیزها را تصویب می کند یا مورد توافق قرار می دهد، صحه گذار، مهر لاستیکی، (خودمانی - بی بررسی و چون و چرا) مورد تصویب قراردادن، صحه گذاشتن، مهر لاستیکی زدن به، با مهر لاستیکی مهر کردن، تصدیق کردن
rubber stamp
(عامیانه) شخص یا اداره و غیره که بی مطالعه و بررسی چیزها را تصویب می کند یا مورد توافق قرار می دهد، صحه گذار، مهر لاستیکی، (خودمانی - بی بررسی و چون و چرا) مورد تصویب قراردادن، صحه گذاشتن، مهر لاستیکی زدن به، با مهر لاستیکی مهر کردن، تصدیق کردن
انگلیسی به فارسی
مهر و موم لاستیک، مهر لاستیکی
مهر لاستیکی، با مهر لاستیکی مهر کردن، تصدیق کردن
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a hand-held device with a flat rubber surface into which lettering or a design has been pressed, used by inking the rubber surface and pressing it on a piece of paper or the like to transfer the lettering or design.
• (2) تعریف: (informal) perfunctory approval or endorsement with, or as with, such a stamp.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rubber-stamps, rubber-stamping, rubber-stamped
حالات: rubber-stamps, rubber-stamping, rubber-stamped
• (1) تعریف: to print with a rubber stamp.
• (2) تعریف: to give perfunctory approval to.
صفت ( adjective )
• : تعریف: apt to give perfunctory approval without long consideration or thought.
- a rubber-stamp department
[ترجمه ترگمان] یه بخش مهر لاستیکی
[ترجمه گوگل] بخش لاستیکی تمبر
[ترجمه گوگل] بخش لاستیکی تمبر
• type of stamp used for printing a name or date on a document
imprint with a rubber stamp; approve automatically
a rubber stamp is a small device with something such as a name or a date on it. you press it on to an ink pad and then on to a document in order to show that the document has been officially dealt with.
when someone in authority rubber-stamps something, they agree to it without thinking about it or discussing it; used showing disapproval.
imprint with a rubber stamp; approve automatically
a rubber stamp is a small device with something such as a name or a date on it. you press it on to an ink pad and then on to a document in order to show that the document has been officially dealt with.
when someone in authority rubber-stamps something, they agree to it without thinking about it or discussing it; used showing disapproval.
مترادف و متضاد
seal of approval
Synonyms: go-ahead, green light, notarization, seal, stamp, thumbs up
جملات نمونه
1. Parliament is seen as a rubber stamp for decisions made elsewhere.
[ترجمه ترگمان]پارلمان به عنوان مهر لاستیکی برای تصمیمات در جایی دیگر دیده می شود
[ترجمه گوگل]پارلمان به عنوان یک مهر و موم لاستیک برای تصمیماتی که در جای دیگر ساخته شده است، دیده می شود
[ترجمه گوگل]پارلمان به عنوان یک مهر و موم لاستیک برای تصمیماتی که در جای دیگر ساخته شده است، دیده می شود
2. Many courts rubber stamp them and those children who like being in secure units may not press to leave.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دادگاه ها آن ها را مهر و موم می کنند و آن کودکانی که دوست دارند در واحدهای امن باشند، ممکن است اجازه رفتن به آنجا را نداشته باشند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دادگاه ها لاستیک ها را تمدید می کنند و بچه هایی که دوست دارند در واحدهای امن نگهداری شوند ممکن است فشار به ترک نشوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دادگاه ها لاستیک ها را تمدید می کنند و بچه هایی که دوست دارند در واحدهای امن نگهداری شوند ممکن است فشار به ترک نشوند
3. First, use the rubber stamp tool to repair the image should select the appropriate clone source.
[ترجمه ترگمان]اول، از ابزار مهر لاستیکی برای تعمیر تصویر استفاده کنید باید منبع clone مناسب را انتخاب کند
[ترجمه گوگل]ابتدا از ابزار تمبر لاستیکی برای تعمیر تصویر استفاده کنید باید منبع کلون مناسب را انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]ابتدا از ابزار تمبر لاستیکی برای تعمیر تصویر استفاده کنید باید منبع کلون مناسب را انتخاب کنید
4. Once again, using the rubber stamp tool, the General selection of normal mode.
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، با استفاده از ابزار مهر لاستیکی، انتخاب عمومی حالت عادی
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر، با استفاده از ابزار مهر و موم لاستیک، انتخاب عمومی از حالت عادی
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر، با استفاده از ابزار مهر و موم لاستیک، انتخاب عمومی از حالت عادی
5. He is looking for his rubber stamp.
[ترجمه ترگمان]اون دنبال مهر rubber میگرده
[ترجمه گوگل]او به دنبال مهر و موم لاستیک خود است
[ترجمه گوگل]او به دنبال مهر و موم لاستیک خود است
6. The seihan method is similar to carved rubber stamp.
[ترجمه ترگمان]روش seihan شبیه به مهر لاستیکی حکاکی شده می باشد
[ترجمه گوگل]روش Sehhan شبیه به مهر و موم لاستیک حک شده است
[ترجمه گوگل]روش Sehhan شبیه به مهر و موم لاستیک حک شده است
7. No matter, the rebels quickly find the right rubber stamp and correct the error.
[ترجمه ترگمان]مهم نیست، شورشیان به سرعت مهر لاستیکی راست را پیدا می کنند و خطا را تصحیح می کنند
[ترجمه گوگل]مهم نیست، شورشیان به سرعت مهر و موم لاستیک را پیدا می کنند و خطا را تصحیح می کنند
[ترجمه گوگل]مهم نیست، شورشیان به سرعت مهر و موم لاستیک را پیدا می کنند و خطا را تصحیح می کنند
8. A big rubber stamp slams down: " REJECTED. "
[ترجمه ترگمان]یک تمبر بزرگ لاستیک به پایین پرتاب می شود: \"نامه های پرس و جو\"
[ترجمه گوگل]علامت لاستیکی بزرگی به سمت پایین رد می شود '
[ترجمه گوگل]علامت لاستیکی بزرگی به سمت پایین رد می شود '
9. With any luck the committee will merely rubber stamp our application without discussing it in detail.
[ترجمه ترگمان]از بخت بد، کمیته فقط application را بی آنکه در جزئیات بحث کند مهر و موم می کند
[ترجمه گوگل]با هر شکستی، کمیته فقط یک برنامه ی ما را تمیز می کند و جزئیات آن را به بحث نمی گذارد
[ترجمه گوگل]با هر شکستی، کمیته فقط یک برنامه ی ما را تمیز می کند و جزئیات آن را به بحث نمی گذارد
10. Order your very own Confidential Rubber Stamp today!
[ترجمه ترگمان]today و Stamp را سفارش بدهید!
[ترجمه گوگل]امروز خود را با مهر و موم محرمانه لاستیکی سفارش دهید!
[ترجمه گوگل]امروز خود را با مهر و موم محرمانه لاستیکی سفارش دهید!
11. In Post Offices, virtually every document that's passed across the counter is stamped with a rubber stamp.
[ترجمه ترگمان]در دفاتر پست، عملا هر سندی که از روی پیشخوان عبور می کند، با مهر لاستیکی مهر می زند
[ترجمه گوگل]در دفاتر پست، تقریبا هر سند که در سراسر شمارنده منتقل می شود با یک مهر و موم لاستیکی مهر می شود
[ترجمه گوگل]در دفاتر پست، تقریبا هر سند که در سراسر شمارنده منتقل می شود با یک مهر و موم لاستیکی مهر می شود
12. It was the first and biggest step in changing the council from a legislative body to a rubber stamp for his administration.
[ترجمه ترگمان]این اولین و بزرگ ترین قدم در تغییر شورا از بدنه قانون گذاری به مهر لاستیکی برای administration بود
[ترجمه گوگل]این اولین و بزرگترین گام در تغییر شورا از یک مجلس قانونی به یک مهر و موم لاستیک برای اداره آن بود
[ترجمه گوگل]این اولین و بزرگترین گام در تغییر شورا از یک مجلس قانونی به یک مهر و موم لاستیک برای اداره آن بود
13. Moreover, in some states the legislature is essentially a rubber stamp for the actions of a powerful political executive.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، در برخی ایالت ها قانون گذاری اساسا یک تمبر لاستیکی برای اقدامات یک مدیر سیاسی قدرتمند است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، در برخی از ایالت ها مجلس قانون اساسا یک مهر و موم لاستیک برای اقدامات یک مدیر اجرایی قدرتمند است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، در برخی از ایالت ها مجلس قانون اساسا یک مهر و موم لاستیک برای اقدامات یک مدیر اجرایی قدرتمند است
14. On the surface, the veneer of an open democratic debate; underneath, the potential of a pre-determined rubber stamp.
[ترجمه ترگمان]در سطح، پوشش یک بحث دموکراتیک باز؛ در زیر، پتانسیل یک مهر لاستیکی از پیش تعیین شده
[ترجمه گوگل]روی سطح روکش یک بحث دموکراتیک باز؛ در زیر، پتانسیل یک مهر و موم لاستیک از پیش تعیین شده
[ترجمه گوگل]روی سطح روکش یک بحث دموکراتیک باز؛ در زیر، پتانسیل یک مهر و موم لاستیک از پیش تعیین شده
The parliament too had become the dictator's rubber stamp.
پارلمان نیز صحه گذار احکام آن دیکتاتور شده بود.
پیشنهاد کاربران
دنباله رو، آلت دست،
کورکورانه
مهر لاستیکی
کلمات دیگر: