کلمه جو
صفحه اصلی

rummage sale


(امریکا) حراج اشیای خانگی (لباس مستعمل و غیره) برای مصارف خیریه (انگلیس: jumble sale)، حراج هدایای تقدیمی بکلیسا برای امور خیریه

انگلیسی به فارسی

حراج هدایای تقدیمی بکلیسا برای امور خیریه


فروش رینگ ها


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a sale of miscellaneous new or used articles, usu. donated to raise funds for a charity, service organization, or the like.
مشابه: bazaar

• sale of used items, second hand sale; informal sale of personal possessions usually held on one's premises; informal estate sale

مترادف و متضاد

sale of unwanted items


Synonyms: clearance sale, garage sale, tag sale, white elephant sale, yard sale


جملات نمونه

1. Every time a box came in for the rummage sale, I was downstairs with my flashlight.
[ترجمه ترگمان]هر دفعه که یک جعبه برای فروش بالا می آمد، من با چراغ قوه در طبقه پایین بودم
[ترجمه گوگل]هر زمانی که یک جعبه برای فروش rummage آمد، من با چراغ قوه من در طبقه پایین بود

2. Lord, the house looks like a rummage sale, yes.
[ترجمه ترگمان]خدای من، خونه به نظر یه حراج بزرگ میاد، آره
[ترجمه گوگل]پروردگار، این خانه به نظر می رسد فروش رفته، بله

3. The firm, decided to have a rummage sale to clear out the collection of old stock.
[ترجمه ترگمان]شرکت تصمیم گرفت برای تمیز کردن مجموعه سهام قدیمی، یک فروش جستجو کند
[ترجمه گوگل]این شرکت، تصمیم گرفت برای فروش کالاهایی که از سهام قدیمی خریداری شده بود، خریداری شود

4. The town is hosting a fund-raising rummage sale for charity to build a shelter home for hobos .
[ترجمه ترگمان]این شهر میزبان یک صندوق جمع آوری زباله برای خیریه برای ایجاد سرپناه برای hobos است
[ترجمه گوگل]این شهر میزبان فروش صرافی برای فروش خدمتگزار برای ایجاد یک پناهگاه برای خانه hobos است

5. Lord, the house look a like a rummage sale, yes.
[ترجمه ترگمان] خدای من، خونه مثل یه حراج بزرگ به نظر میاد، آره
[ترجمه گوگل]پروردگار، خانه مانند یک فروش طوفان است، بله

6. The students are holding a rummage sale tomorrow to raise money for a schoolmate who meeds an operation.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان فردا برای جمع آوری پول برای a که عملیاتی را آغاز می کنند، یک فروش جستجو خواهند داشت
[ترجمه گوگل]دانش آموزان فردا برای فروش یک کالای شگفت انگیز، برای جمع آوری پول برای یک همکلاسی که در معرض عملیات قرار می گیرند، برگزار می کنند

7. Their clothes might have come from discount stores or rummage sales.
[ترجمه ترگمان]لباس های آن ها ممکن است از فروشگاه های تخفیف یا فروش جستجو شده باشد
[ترجمه گوگل]لباس آنها ممکن است از مغازه های تخفیف یا فروش رومیزی باشد

8. "Ollie, love, " she called, "could you please give me a hand this box for the rummage sale?"
[ترجمه ترگمان](اولی)گفت: \"(اولی)، لطفا لطفا این جعبه را برای اولین فروش به من بدهید؟\" \"
[ترجمه گوگل]'اولی، عشق،' او به نام، 'آیا می توانید لطفا به من یک دست این جعبه برای فروش rummage به من بدهید؟'

9. In Hall Seven of Hong Kong's Convention and Exhibition Center, table after table is stacked with strings of pearls, looking more like a rummage sale than a display of luxury and elegance.
[ترجمه ترگمان]در تالار ۷ تالار همایش و نمایشگاه هنگ کنگ، جدولی که پشت میز قرار دارد، با رشته هایی از مروارید به چشم می خورد که بیشتر شبیه به فروش زیر و رو به جستجو است تا نمایش تجمل و تجمل
[ترجمه گوگل]در هال هفت مرکز کنوانسیون و نمایشگاه هنگ کنگ، جدول زیر جدول با رشته های مروارید انباشته شده است، به نظر می رسد شبیه به فروش رمکس به جای نمایش لوکس و ظرافت


کلمات دیگر: