گیر دادن، راه رفتن، لگد کردن، پا گذاشتن
treading
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• walking, stepping, trampling
جملات نمونه
1. there are three reasons for treading carefully in such matters
به سه دلیل باید در چنین مواردی با احتیاط عمل کرد.
کلمات دیگر: