بطور مهم یا خطیر
momentously
بطور مهم یا خطیر
انگلیسی به فارسی
لحظه ای
انگلیسی به انگلیسی
• in a momentous manner, with great importance
جملات نمونه
1. The party's seventeenth conference momentously explicated on our country's national relations for the new period and new stage.
[ترجمه ترگمان]کنفرانس هفدهم این حزب، momentously explicated را در رابطه با روابط ملی کشورمان برای دوره جدید و مرحله جدید برگزار کرد
[ترجمه گوگل]کنفرانس هفدهمین حزب به طور مؤثر در رابطه با روابط ملی کشور ما برای دوره جدید و مرحله جدید بیان شده است
[ترجمه گوگل]کنفرانس هفدهمین حزب به طور مؤثر در رابطه با روابط ملی کشور ما برای دوره جدید و مرحله جدید بیان شده است
2. Even more momentously, we no longer need husbands to have children, nor do we have to have children if we don't want to.
[ترجمه ترگمان]حتی more، ما دیگر نیازی به شوهر داشتن برای بچه دار شدن نداریم، و اگر نمی خواهیم، باید بچه داشته باشیم
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، ما دیگر نیازی به شوهران برای داشتن فرزندان نداریم و اگر ما بخواهیم فرزندانمان را داشته باشیم، باید کودکان داشته باشیم
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، ما دیگر نیازی به شوهران برای داشتن فرزندان نداریم و اگر ما بخواهیم فرزندانمان را داشته باشیم، باید کودکان داشته باشیم
3. What she means by her foundation are her legs which represent cities like that of Zhuzhou and Hengyang. Strong and fast, ever growing, and developing momentously .
[ترجمه ترگمان]چیزی که او از پایه و اساس خود به دست می آورد، پاهایش است که نشان می دهد شهرهایی مانند that و Hengyang قوی و سریع رشد می کند، رشد می کند و رشد می کند
[ترجمه گوگل]او به این معنی است که پایه هایش پاهایش است که شهرهایی مانند Zhuzhou و Hengyang را نشان می دهد قوی و سریع، همیشه در حال رشد و توسعه چشمگیر است
[ترجمه گوگل]او به این معنی است که پایه هایش پاهایش است که شهرهایی مانند Zhuzhou و Hengyang را نشان می دهد قوی و سریع، همیشه در حال رشد و توسعه چشمگیر است
4. If the foremost duty of a president, as US commander-in-chief, is to protect the American people from murderous attack by foreign enemies, then Bush clearly failed momentously on 11 September 200
[ترجمه ترگمان]اگر مهم ترین وظیفه یک رئیس جمهور، به عنوان فرمانده کل آمریکا، حفاظت از مردم آمریکا از حمله مرگبار به دشمنان خارجی باشد، پس بوش به وضوح در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ شکست خورد
[ترجمه گوگل]اگر وظیفه اصلی رئیس جمهور، به عنوان فرمانده کل قوا، محافظت از مردم آمریکا از حمله دشمن توسط دشمنان خارجی باشد، بوش به طور چشمگیری در 11 سپتامبر 200 شکست خورد
[ترجمه گوگل]اگر وظیفه اصلی رئیس جمهور، به عنوان فرمانده کل قوا، محافظت از مردم آمریکا از حمله دشمن توسط دشمنان خارجی باشد، بوش به طور چشمگیری در 11 سپتامبر 200 شکست خورد
5. It has started membership negotiations with Croatia and, most momentously, with Turkey.
[ترجمه ترگمان]این کشور مذاکرات عضویت خود را با کرواسی و، ها با ترکیه آغاز کرده است
[ترجمه گوگل]این مذاکرات مربوط به عضویت در کرواسی و بیشترین لحظه ای با ترکیه آغاز شده است
[ترجمه گوگل]این مذاکرات مربوط به عضویت در کرواسی و بیشترین لحظه ای با ترکیه آغاز شده است
کلمات دیگر: