کلمه جو
صفحه اصلی

simpering

انگلیسی به فارسی

سیمرغ، بیجا خندیدن، سفیهانه خندیدن، پوزخند زدن


انگلیسی به انگلیسی

• act of smiling foolishly

جملات نمونه

1. a simpering fool
ابلهی که همیشه نیشش باز است

2. She gave her teacher a simpering smile.
[ترجمه ترگمان]لبخند زنان به معلمش لبخند زد
[ترجمه گوگل]او به معلمش لبخند محبت آمیز داد

3. Are we perhaps being invited to see the simpering good taste of operetta as the flip-side of the Victorian stews?
[ترجمه ترگمان]آیا ما برای دیدن طعم خوش simpering of به عنوان جنبه flip دوره ویکتوریایی دعوت شده ایم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما شاید دعوت شود تا طعم خوش طعم اپورتتو را به عنوان تلنگر بخار ویکتوریا بپوشانیم؟

4. I also resented the way Millet was simpering at me.
[ترجمه ترگمان]همچنین از روش Millet که simpering بر من was بیزار بودم
[ترجمه گوگل]من همچنین عصبانی بودم که ارزن در من شگفت زده بود

5. Emerging as Britney Spears was simpering that she was born to make men happy, P!nk's agenda was spikily, defiantly different.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بریتنی اسپیرز (Britney Spears)به دنیا آمد، بر این باور بود که او به دنیا آمده است تا مردم را خوشحال کند دستور کار s کاملا متفاوت بود
[ترجمه گوگل]در حال ظهور به عنوان بریتنی اسپیرز شگفت زده بود که او متولد شد تا مردان را خوشحال کند، دستور کار P! NK spikily، با قاطعیت متفاوت است

6. Then there is spring, the season for simpering adolescents, May flies and impressionable poetasters.
[ترجمه ترگمان]سپس فصل بهار، فصل برای نوجوانان simpering، May و poetasters تاثیر پذیر است
[ترجمه گوگل]پس از آن بهار، فصل شبیه سازی نوجوانان، ممکن است مگس ها و شعبده بازان قابل اعتماد باشد

7. Lydgate's conceit was of the arrogant sort, never simpering, never impertinent.
[ترجمه ترگمان]غرور لا ید گیت از آن نوع غرور و خودبینی بود، هیچ وقت impertinent نبود
[ترجمه گوگل]تسلیحات Lydgate از نوع متکبرانه بود، هرگز شبیه سازی، هرگز ناپذیر

8. I don't recall ever simpering about anything.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت به یاد ندارم که به هر چیزی لبخند زده باشم
[ترجمه گوگل]من هیچوقت از یاد نمی برم

9. It's nearly impossible to do without some simpering sentimentality.
[ترجمه ترگمان]تقریبا غیرممکن است که بدون ابراز احساسات simpering، کاری انجام دهم
[ترجمه گوگل]تقریبا غیرممکن است که بدون حس گرایی شادباشید

10. We are John Wayne to his simpering town sheriff.
[ترجمه ترگمان] ما \"جان وین\" هستیم با simpering town، کلانتر
[ترجمه گوگل]ما جان وین هستیم و به کلاهبردار شهر شریف شهرت داریم

11. Beyond that, she had shown that women were capable of being more than simpering wallflowers, or unpaid housekeepers.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن، او ثابت کرده بود که زنان قادر به بیش از simpering wallflowers و یا مستخدمین unpaid هستند
[ترجمه گوگل]فراتر از آن، او نشان داده است که زنان قادر به داشتن بیش از آنچه که دلربا و یا خانه داران پرداخت نشده است

12. You are mistaken to assume that if I don't think we should all be packing guns I'm a simpering pacifist.
[ترجمه ترگمان]تو اشتباه می کنی که فرض بر این است که اگر من فکر نکنم ما باید همه اسلحه ها را جمع کنیم، یک صلح صلح طلب
[ترجمه گوگل]شما اشتباه فکر می کنید که اگر فکر نمی کنم همه ما باید اسلحه بسته بندی کنیم، من صلح طلبی هستم

13. The Boulder, Colorado pair prove with Want that they can write both brash, dumb songs and melodic, simpering ditties.
[ترجمه ترگمان]در بول در کلرادو ثابت می کنند که هر دوی آن ها می توانند brash، آوازهای خاموش و melodic و simpering را بنویسند
[ترجمه گوگل]بولدر، کلرادو، جورج می گوید که آنها می توانند هر دو آهنگ های تند و تیز و ملودیک و صدای شبیه سازی را بنویسند


کلمات دیگر: