قابل فرا فرستی، قابل پراکنی بوسیله رادیو وغیره
transmittable
قابل فرا فرستی، قابل پراکنی بوسیله رادیو وغیره
انگلیسی به فارسی
قابل فرا فرستی، قابل پراکنی (بوسیله رادیو وغیره)
قابل حمل، قابل فرا فرستی، قابل پراکنی
انگلیسی به انگلیسی
• capable of being transmitted, conveyable
جملات نمونه
1. For the transmittable thing in a story is the identifying essence, the characterising savour, the peculiar quality and point of view of the humour, pathos, or interest.
[ترجمه ترگمان]برای نخستین چیز در یک داستان، شناسایی ماهیت، توصیف و مزه، کیفیت خاص و نقطه نظرات خلق و خوی، گیرایی و یا علاقه است
[ترجمه گوگل]برای چیزی که قابل انتقال در یک داستان است، جوهر شناسایی، معانی خاص، کیفیت خاص و دیدگاه طنز، پاتو یا علاقه است
[ترجمه گوگل]برای چیزی که قابل انتقال در یک داستان است، جوهر شناسایی، معانی خاص، کیفیت خاص و دیدگاه طنز، پاتو یا علاقه است
2. The influence on the maximum transmittable torque from the number of magnetic poles, air gap, permanent materials, operating temperature, demagnetization and magnetic masking is studied.
[ترجمه ترگمان]تاثیر روی بیش ترین گشتاور transmittable ناشی از تعداد قطب های مغناطیسی، شکاف هوایی، مواد دایم، دمای عملیاتی، demagnetization و پوشش مغناطیسی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]تاثیر در حداکثر گشتاور قابل حمل از تعداد قطب های مغناطیسی، فاصله هوا، مواد دائمی، دمای کار، انبساط و انعکاس مغناطیسی بررسی شده است
[ترجمه گوگل]تاثیر در حداکثر گشتاور قابل حمل از تعداد قطب های مغناطیسی، فاصله هوا، مواد دائمی، دمای کار، انبساط و انعکاس مغناطیسی بررسی شده است
3. Why is this the transmittable disease whose transmission equates to criminality?
[ترجمه ترگمان]چرا این بیماری transmittable است که انتقال آن ها معادل جرم است؟
[ترجمه گوگل]چرا این بیماری انتقال پذیر است که انتقال آن معادل جنایت است؟
[ترجمه گوگل]چرا این بیماری انتقال پذیر است که انتقال آن معادل جنایت است؟
4. Prions are not readily transmittable from species to species, but once they have broken through the species barrier they can rapidly adapt and become contagious within the species.
[ترجمه ترگمان]prions به آسانی از گونه هایی به گونه دیگر جدا نمی شوند، اما زمانی که از مانع گونه ها شکسته شوند، می توانند به سرعت خود را وفق دهند و در درون گونه ها مسری شوند
[ترجمه گوگل]پریونها به آسانی قابل انتقال از گونه به گونه نیستند، اما هنگامی که آنها از طریق مانع گونه ها شکسته می شوند، می توانند به سرعت در حال انطباق و تبدیل شدن به گونه های مسری باشند
[ترجمه گوگل]پریونها به آسانی قابل انتقال از گونه به گونه نیستند، اما هنگامی که آنها از طریق مانع گونه ها شکسته می شوند، می توانند به سرعت در حال انطباق و تبدیل شدن به گونه های مسری باشند
5. The bird-flu virus manages to become easily transmittable between humans.
[ترجمه ترگمان]ویروس آنفلوآنزای مرغی مدیریت می شود تا به راحتی بین انسان ها تقسیم شود
[ترجمه گوگل]ویروس آنفلوآنزای مرغی می تواند به راحتی قابل انتقال بین انسان ها باشد
[ترجمه گوگل]ویروس آنفلوآنزای مرغی می تواند به راحتی قابل انتقال بین انسان ها باشد
6. Transmittable function of intestines of mice in the experimental group and control group was compared with mean mass of feces every day and activated carbon suspension pushing test.
[ترجمه ترگمان]تابع Transmittable of موش در گروه آزمایش و گروه کنترل با مقدار متوسط مدفوع در هر روز و آزمایش فشار کربن فعال در تست مقایسه شد
[ترجمه گوگل]عملکرد انتقالی روده موش در گروه تجربی و گروه کنترل با میانگین توده مدفوع هر روز و تست کشش واکنش کربن فعال مقایسه شد
[ترجمه گوگل]عملکرد انتقالی روده موش در گروه تجربی و گروه کنترل با میانگین توده مدفوع هر روز و تست کشش واکنش کربن فعال مقایسه شد
7. Stay abreast of any reported transmittable infectious diseases in your area. Call your doctor if you are concerned your child may have one.
[ترجمه ترگمان]در کنار هر گونه بیماری عفونی transmittable عفونی شده در منطقه خود بمانید اگر نگران فرزندتان هستید، به پزشک خود زنگ بزنید
[ترجمه گوگل]اقامت در کنار هر گونه بیماری انتقال عفونی گزارش شده در منطقه خود اگر به فرزندتان احتیاج داشته باشید، با پزشک خود تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]اقامت در کنار هر گونه بیماری انتقال عفونی گزارش شده در منطقه خود اگر به فرزندتان احتیاج داشته باشید، با پزشک خود تماس بگیرید
8. The maximum transmittable torque is the most important parameter that illuminates ability of Non-contact Permanent Magnetic Gear transmission mechanism.
[ترجمه ترگمان]حداکثر گشتاور transmittable مهم ترین پارامتر است که توانایی ایجاد مکانیزم انتقال بدون تماس را روشن می کند
[ترجمه گوگل]حداکثر گشتاور قابل حمل مهمترین پارامتر است که توانایی مکانیسم انتقال مکانی دائمی مغناطیسی بدون تماس را روشن می کند
[ترجمه گوگل]حداکثر گشتاور قابل حمل مهمترین پارامتر است که توانایی مکانیسم انتقال مکانی دائمی مغناطیسی بدون تماس را روشن می کند
9. Eighty percent of ARAS'clients test positive for the more easily transmittable Hepatitis C, so it's obvious they share injecting equipment, including the water vials in which they dissolve heroine.
[ترجمه ترگمان]هشتاد درصد از مشتریان aras برای درمان آسان تر هپاتیت سی مثبت آزمایش می کنند، پس واضح است که آن ها تجهیزات تزریق را به اشتراک می گذارند، از جمله شیشه آبی که در آن ها قهرمان زن را منحل می کنند
[ترجمه گوگل]هشتاد درصد از مشتریان ARAS برای انتقال راحتتر هپاتیت C، مثبت هستند، بنابراین واضح است که آنها تجهیزات تزریق را شامل می شوند، از جمله ویال های آب که آنها هروئین را از بین می برند
[ترجمه گوگل]هشتاد درصد از مشتریان ARAS برای انتقال راحتتر هپاتیت C، مثبت هستند، بنابراین واضح است که آنها تجهیزات تزریق را شامل می شوند، از جمله ویال های آب که آنها هروئین را از بین می برند
10. Using more than one condom enhances the chances that a sexually transmittable infection or disease will be . . . transmitted.
[ترجمه ترگمان]استفاده بیش از یک کاندوم، شانس ابتلا به یک بیماری یا بیماری مسری جنسی را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]استفاده از بیش از یک کاندوم باعث افزایش احتمال ابتلا به عفونت یا بیماری قابل انتقال جنسی می شود فرستاده شده
[ترجمه گوگل]استفاده از بیش از یک کاندوم باعث افزایش احتمال ابتلا به عفونت یا بیماری قابل انتقال جنسی می شود فرستاده شده
11. But AIDS is different because it is caused by a virus, (called HIV) and the virus is transmittable through blood or bodily fluids.
[ترجمه ترگمان]اما ایدز متفاوت است زیرا از ویروس، (به نام HIV)ناشی می شود و ویروس از طریق مایعات بدن و یا بدن منتقل می شود
[ترجمه گوگل]اما ایدز متفاوت است، زیرا این ویروس به علت ویروس (به نام HIV) ایجاد می شود و ویروس از طریق خون یا مایعات بدن منتقل می شود
[ترجمه گوگل]اما ایدز متفاوت است، زیرا این ویروس به علت ویروس (به نام HIV) ایجاد می شود و ویروس از طریق خون یا مایعات بدن منتقل می شود
12. There are many parameters that they influence the maximum transmittable torque, such as the number of poles, the rate of length and diameter, gap and magnetic material etc.
[ترجمه ترگمان]پارامترهای بسیاری وجود دارند که بر روی حداکثر گشتاور transmittable، مانند تعداد قطب ها، نرخ طول و قطر، شکاف و مواد مغناطیسی تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]پارامترهای زیادی وجود دارد که بر گشتاور حداکثر قابل انتقال، مانند تعداد قطب ها، سرعت طول و قطر، فاصله و مواد مغناطیسی و غیره تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]پارامترهای زیادی وجود دارد که بر گشتاور حداکثر قابل انتقال، مانند تعداد قطب ها، سرعت طول و قطر، فاصله و مواد مغناطیسی و غیره تاثیر می گذارد
13. It's a natural reaction not to want to be in large groups when there is an easily transmittable disease afoot.
[ترجمه ترگمان]این یک واکنش طبیعی است که نمی خواهد در گروه های بزرگ وجود داشته باشد، زمانی که بیماری transmittable در حال وقوع است
[ترجمه گوگل]این یک واکنش طبیعی است که نمیخواهم در گروههای بزرگ باشم وقتی که یک بیماری قابل حمل قابل انتقال است
[ترجمه گوگل]این یک واکنش طبیعی است که نمیخواهم در گروههای بزرگ باشم وقتی که یک بیماری قابل حمل قابل انتقال است
14. However, with the increase of well depth, complex architectual well and transmittable speed, the wired signal transmission is the inevitable development trends of intelligent drilling.
[ترجمه ترگمان]با این حال، با افزایش عمق چاه، سرعت architectual و سرعت transmittable، انتقال سیگنال تلگرافی، رونده ای توسعه اجتناب ناپذیر حفاری هوشمند است
[ترجمه گوگل]با این حال، با افزایش عمق خوب، معماری خوب و سرعت انتقال، انتقال سیگنال سیگنال روند توسعه اجتناب ناپذیر حفاری هوشمند است
[ترجمه گوگل]با این حال، با افزایش عمق خوب، معماری خوب و سرعت انتقال، انتقال سیگنال سیگنال روند توسعه اجتناب ناپذیر حفاری هوشمند است
پیشنهاد کاربران
قابل انتقال
انتقال پذیر
مُسری
انتقال پذیر
مُسری
کلمات دیگر: