مدال نقره، نشان نقره (که معمولا به نفر دوم در مسابقه داده می شود)
silver medal
مدال نقره، نشان نقره (که معمولا به نفر دوم در مسابقه داده می شود)
انگلیسی به فارسی
مدال نقره، نشان نقره (که بهطور معمول به نفر دوم در مسابقه داده میشود)
مدال نقره
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a medal made of silver, or a metal resembling silver, awarded to the second-place finisher, as in a race or competition.
• prize given for second place in some competitions
a silver medal is a medal made of silver which is awarded as second prize in a contest or competition.
a silver medal is a medal made of silver which is awarded as second prize in a contest or competition.
مترادف و متضاد
second place
Synonyms: red ribbon, runnerup
جملات نمونه
1. Gillingham won the silver medal in the 200 metres at Seoul.
[ترجمه ترگمان]Gillingham مدال نقره را در ۲۰۰ متری سئول کسب کرد
[ترجمه گوگل]گیلینگهام مدال نقره را در 200 متر در سئول به دست آورد
[ترجمه گوگل]گیلینگهام مدال نقره را در 200 متر در سئول به دست آورد
2. She won a silver medal in the high jump.
[ترجمه ترگمان]او در پرش ارتفاع مدال نقره گرفت
[ترجمه گوگل]او در پرش بالا یک مدال نقره را به دست آورد
[ترجمه گوگل]او در پرش بالا یک مدال نقره را به دست آورد
3. He won a silver medal at the European Championships.
[ترجمه ترگمان]او در مسابقات قهرمانی اروپا مدال نقره گرفت
[ترجمه گوگل]او در مسابقات قهرمانی اروپا موفق به کسب مدال نقره شد
[ترجمه گوگل]او در مسابقات قهرمانی اروپا موفق به کسب مدال نقره شد
4. Whichever way you look at it, an Olympic silver medal is a remarkable achievement for one so young.
[ترجمه ترگمان]هر کدام که به آن نگاه کنید، یک مدال نقره المپیک یک دستاورد برجسته برای یک فرد بسیار جوان است
[ترجمه گوگل]هرچند که به آن نگاه می کنید، یک مدال نقره ای المپیک دستاورد قابل توجهی برای یک جوان است
[ترجمه گوگل]هرچند که به آن نگاه می کنید، یک مدال نقره ای المپیک دستاورد قابل توجهی برای یک جوان است
5. Britain won a silver medal in the javelin.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا در پرتاب نیزه یک مدال نقره کسب کرد
[ترجمه گوگل]بریتانیا یک مدال نقره ای را به دست آورد
[ترجمه گوگل]بریتانیا یک مدال نقره ای را به دست آورد
6. She won a silver medal in the long jump to complete her set .
[ترجمه ترگمان]او در پرش طول برای کامل کردن مجموعه خود مدال نقره کسب کرد
[ترجمه گوگل]او در پرش بلند مدال نقره را به دست آورد تا مجموعه او را کامل کند
[ترجمه گوگل]او در پرش بلند مدال نقره را به دست آورد تا مجموعه او را کامل کند
7. He was awarded the silver medal of the Mozarteum in 1950.
[ترجمه ترگمان]او مدال نقره of را در سال ۱۹۵۰ دریافت کرد
[ترجمه گوگل]او مدال نقره Mozarteum در سال 1950 اهدا شد
[ترجمه گوگل]او مدال نقره Mozarteum در سال 1950 اهدا شد
8. His silver medal was therefore a tribute to his talent.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، مدال نقره او به استعداد خود احترام گذاشت
[ترجمه گوگل]بنابراین، مدال نقره او، ادای احترام به استعداد او بود
[ترجمه گوگل]بنابراین، مدال نقره او، ادای احترام به استعداد او بود
9. In 196 he won a silver medal in the 400 metres relay at the Tokyo Olympics.
[ترجمه ترگمان]وی در سال ۱۹۶ مدال نقره مسابقات شنای ۴۰۰ متر را در المپیک توکیو به دست آورد
[ترجمه گوگل]در سال 1966 در مسابقات المپیک توکیو در مسابقات 400 متری جایزه مدال نقره را کسب کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1966 در مسابقات المپیک توکیو در مسابقات 400 متری جایزه مدال نقره را کسب کرد
10. She excelled at archery and won an Olympic silver medal at the London Games in 190
[ترجمه ترگمان]او در تیراندازی مهارت داشت و مدال نقره المپیک را در بازی های المپیک لندن در ۱۹۰ به دست آورد
[ترجمه گوگل]او در مسابقات تیراندازی موفق شد و مدال نقره ای المپیک را در بازی های لندن در سال 190 به دست آورد
[ترجمه گوگل]او در مسابقات تیراندازی موفق شد و مدال نقره ای المپیک را در بازی های لندن در سال 190 به دست آورد
11. I eased down, just holding on for the silver medal, but it was the end of my Commonwealth Games.
[ترجمه ترگمان]من آرام شدم، فقط برای گرفتن مدال نقره دست نگه داشتم، اما این پایان بازی های مشترک المنافع بود
[ترجمه گوگل]من از بین رفتم، فقط مدال نقره را حفظ کردم، اما پایان بازی های منچستر یونایتد بود
[ترجمه گوگل]من از بین رفتم، فقط مدال نقره را حفظ کردم، اما پایان بازی های منچستر یونایتد بود
12. David Moeller, the German luger who won a silver medal at the 2010 Winter Olympic Games in Vancouver, broke his tooth after reporters asked him to bite his medal (see photo).
[ترجمه ترگمان]دیوید Moeller، luger آلمانی که در بازی های المپیک زمستانی ۲۰۱۰ ونکوور مدال نقره گرفت، پس از اینکه گزارشگران از او خواستند تا مدالش را بگیرد، دندان خود را شکست
[ترجمه گوگل]دیوید مولر، خواننده آلمانی که مدال نقره را در بازی های المپیک زمستانی 2010 در ونکوور به دست آورد، دندان هایش را پس از آنکه خبرنگاران از او می پرسیدند که مدال خود را می خورد، شکست داد (عکس را ببینید)
[ترجمه گوگل]دیوید مولر، خواننده آلمانی که مدال نقره را در بازی های المپیک زمستانی 2010 در ونکوور به دست آورد، دندان هایش را پس از آنکه خبرنگاران از او می پرسیدند که مدال خود را می خورد، شکست داد (عکس را ببینید)
13. In 199 Jiang was awarded the Silver Medal by Le Merited ET.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹ جیانگ مدال نقره را از Le merited دریافت کرد
[ترجمه گوگل]در سال 199 جیانگ مدال نقره توسط Le Merited ET اهدا شد
[ترجمه گوگل]در سال 199 جیانگ مدال نقره توسط Le Merited ET اهدا شد
14. He won a silver medal in shooting for Sweden in 1920.
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۲۰ در تیراندازی به سوئد مدال نقره گرفت
[ترجمه گوگل]او مدال نقره را در تیراندازی برای سوئد در سال 1920 به دست آورد
[ترجمه گوگل]او مدال نقره را در تیراندازی برای سوئد در سال 1920 به دست آورد
کلمات دیگر: