مبنی بر شرک، شرکی
polytheistic
مبنی بر شرک، شرکی
انگلیسی به فارسی
چند قطبی
انگلیسی به انگلیسی
• of belief in more than one god, pagan
جملات نمونه
1. Ancient Egyptian society was polytheistic.
[ترجمه ترگمان]جامعه باستان مصر چند خدایی بود
[ترجمه گوگل]جامعه مصر باستان چندبعدی بود
[ترجمه گوگل]جامعه مصر باستان چندبعدی بود
2. The emperor had begun to think polytheistic cult a veneration of evil spirits and therefore perhaps a danger to his realm.
[ترجمه ترگمان]امپراتور به این فکر افتاده بود که یک فرقه مذهبی نسبت به ارواح خبیث و بنابراین شاید خطری برای قلمرو او باشد
[ترجمه گوگل]امپراتور شروع به فکرمیکردن جنبش فکری به شمار آورد و به احترام روحهای شیطانی و به همین دلیل احتمالا خطر قلمرو او بود
[ترجمه گوگل]امپراتور شروع به فکرمیکردن جنبش فکری به شمار آورد و به احترام روحهای شیطانی و به همین دلیل احتمالا خطر قلمرو او بود
3. Sumerian religion was polytheistic, that is, the Sumerians believed in and worshipped many gods.
[ترجمه ترگمان]مذهب سومری چند خدایی بود، یعنی سومری ها که به آن ها اعتقاد داشتند و بسیاری از خدایان را پرستش می کردند
[ترجمه گوگل]دین سومری به طور چندبعدی بود، یعنی سومری ها به بسیاری از خدایان اعتقاد داشتند و پرستش می کردند
[ترجمه گوگل]دین سومری به طور چندبعدی بود، یعنی سومری ها به بسیاری از خدایان اعتقاد داشتند و پرستش می کردند
4. In this way polytheistic nature-worship seems to have arisen.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که در این روش پرستش ذات خدایی وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]به این ترتیب به نظر می رسد پرستش طبیعت به وجود آمده است
[ترجمه گوگل]به این ترتیب به نظر می رسد پرستش طبیعت به وجود آمده است
5. According to polytheistic religions, deities, deified natural phenomena and great figures in history play their own specialized roles in nature or on earth.
[ترجمه ترگمان]به گفته polytheistic ادیان، خدایان، پدیده طبیعی deified و چهره های بزرگ در تاریخ نقش خاص خود را در طبیعت یا روی زمین ایفا می کنند
[ترجمه گوگل]با توجه به ادیان متکثر، خدایان، پدیده های طبیعی الهی و چهره های برجسته در تاریخ، نقش های تخصصی خود را در طبیعت و یا بر روی زمین بازی می کنند
[ترجمه گوگل]با توجه به ادیان متکثر، خدایان، پدیده های طبیعی الهی و چهره های برجسته در تاریخ، نقش های تخصصی خود را در طبیعت و یا بر روی زمین بازی می کنند
6. Sumerian religion was polytheistic, that is, the Sumerians and worshipped many gods.
[ترجمه ترگمان]دین سومری چند خدایی بود یعنی سومری ها و بسیاری از خدایان را پرستش می کردند
[ترجمه گوگل]مذهب سومری، چندین گرایی بود، یعنی سومریها و بسیاری از خدایان را پرستش می کردند
[ترجمه گوگل]مذهب سومری، چندین گرایی بود، یعنی سومریها و بسیاری از خدایان را پرستش می کردند
7. These are things that are very common in polytheistic and pagan practices.
[ترجمه ترگمان]اینها چیزهایی هستند که در polytheistic و اعمال pagan بسیار شایع هستند
[ترجمه گوگل]این ها چیزهایی هستند که در شیوه های بشری و بت پرستی بسیار رایج هستند
[ترجمه گوگل]این ها چیزهایی هستند که در شیوه های بشری و بت پرستی بسیار رایج هستند
8. But it cannot be shown that polytheistic religions always gradually reduce the number of their gods, finally arriving at only one.
[ترجمه ترگمان]اما نمی توان نشان داد که مذاهب چند خدایی همواره به تدریج تعداد خدایان خود را کاهش می دهند و سرانجام تنها به یک نفر می رسند
[ترجمه گوگل]اما نمیتوان نشان داد که ادیان پهلوی همیشه به تدریج تعداد خدایان خود را کاهش می دهند و در نهایت تنها به یک نفر می رسند
[ترجمه گوگل]اما نمیتوان نشان داد که ادیان پهلوی همیشه به تدریج تعداد خدایان خود را کاهش می دهند و در نهایت تنها به یک نفر می رسند
9. There was a polytheistic religion, with a supreme god to whom the king had a specially intimate relation.
[ترجمه ترگمان]یک مذهب polytheistic بود، با یک خدای بزرگ که پادشاه نسبت به او رابطه نزدیکی داشت
[ترجمه گوگل]یک دین مسیحیت وجود داشت، با یک خدای بزرگ که پادشاه رابطه ویژه ای با خود داشت
[ترجمه گوگل]یک دین مسیحیت وجود داشت، با یک خدای بزرگ که پادشاه رابطه ویژه ای با خود داشت
10. How did Christianity become mixed with polytheistic beliefs?
[ترجمه ترگمان]چگونه مسیحیت با باورهای چند خدایی مخلوط شد؟
[ترجمه گوگل]چگونه مسیحیت با باورهای چندبعدی مخلوط شد؟
[ترجمه گوگل]چگونه مسیحیت با باورهای چندبعدی مخلوط شد؟
11. The address of many jungles is fertile, polytheistic, mortal.
[ترجمه ترگمان]آدرس جنگل های بسیاری حاصلخیز، چند خدایی و فانی است
[ترجمه گوگل]آدرس بسیاری از جنگل ها بارور، چندبعدی، فانی است
[ترجمه گوگل]آدرس بسیاری از جنگل ها بارور، چندبعدی، فانی است
12. Polytheistic societies encourage the worship of deities.
[ترجمه ترگمان]جوامع polytheistic پرستش خدایان را تشویق می کنند
[ترجمه گوگل]جوامع پلیتوژیستی، پرستش خدایان را تشویق می کنند
[ترجمه گوگل]جوامع پلیتوژیستی، پرستش خدایان را تشویق می کنند
13. There is considerable evidence that greater equality prevailed between women and men in the cult of some ancient polytheistic communities.
[ترجمه ترگمان]شواهد قابل توجهی وجود دارد که برابری بیشتر بین زنان و مردان در فرقه برخی از جوامع چند خدایی باستانی حکمفرما است
[ترجمه گوگل]شواهد قابل ملاحظه ای وجود دارد که برابری بیشتر بین زنان و مردان در فرقه برخی از جوامع باستان شناسی وجود داشته است
[ترجمه گوگل]شواهد قابل ملاحظه ای وجود دارد که برابری بیشتر بین زنان و مردان در فرقه برخی از جوامع باستان شناسی وجود داشته است
14. Clement combined his highly positive evaluation of culture with a severe puritanism towards any concessions to polytheistic myth and cult.
[ترجمه ترگمان]کلمنس، ارزیابی بسیار مثبت خود از فرهنگ را با پارسایی شدیدی نسبت به هر گونه امتیازاتی به افسانه و آئین مسیح ترکیب کرد
[ترجمه گوگل]کلمنت با ارزیابی بسیار مثبت فرهنگ خود با خشونت گرایی شدید نسبت به هرگونه امتیازات به اسطوره و فرقه پهلوی، ترکیب کرد
[ترجمه گوگل]کلمنت با ارزیابی بسیار مثبت فرهنگ خود با خشونت گرایی شدید نسبت به هرگونه امتیازات به اسطوره و فرقه پهلوی، ترکیب کرد
کلمات دیگر: