کلمه جو
صفحه اصلی

transvestism


تقلید از روش و طرز لباس جنس مخالف

انگلیسی به فارسی

تقلید از روش و طرز لباس جنس مخالف


ترانسستیسم، تقلید از روش و طرز لباس جنس مخالف


انگلیسی به انگلیسی

• dressing in clothes of the opposite sex
transvestism is the practice of wearing clothes that are normally worn by a person of the opposite sex, especially for sexual pleasure; a formal word.

جملات نمونه

1. From here you can determine whether or not transvestism is enough to sate your feelings or if you think that they are further reaching into the realms of transgenderism.
[ترجمه ترگمان]از اینجا می توانید مشخص کنید که آیا or کافی است تا احساسات خود را بهبود بخشد یا اگر فکر می کنید که آن ها بیشتر به قلمرو of می رسند یا نه
[ترجمه گوگل]از اینجا می توانید تعیین کنید که آیا انتقال به اندازه کافی برای تحریک احساسات شما وجود دارد یا اینکه فکر می کنید که بیشتر به عرصه های ترانس گندم تبدیل شده است

2. However, transvestism is not just a sexual variation.
[ترجمه ترگمان]با این حال، transvestism تنها یک تغییر جنسی نیست
[ترجمه گوگل]با این حال، ترانسستیسم نه تنها تنوع جنسی است

3. Nature's transvestism occurs in a diverse array of species, from female hyenas with pseudo penises to butch butterflies.
[ترجمه ترگمان]transvestism طبیعت در انواع مختلفی از گونه ها، از کفتارها زنانه با شبه penises به پروانه butch رخ می دهد
[ترجمه گوگل]Transvestism طبیعت در مجموعه ای متنوع از گونه ها، از جنس زنانه با pseudo penises به پروانه های بچ است

4. However, this theatrical cross dressing is not considered transvestism in the modern sense of the term, and it does not say anything about the sexual interests or behavior of the performers.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این لباس نمایش تئاتر نمایشی در مفهوم مدرن واژه به حساب نمی آید، و در مورد علایق جنسی یا رفتار مجریان چیزی نمی گوید
[ترجمه گوگل]با این حال، این تطبیق متقابل تئاتر به معنای مدرن اصطلاح معرفت شناختی نیست و هیچ چیزی در مورد منافع جنسی یا رفتار هنرمندان وجود ندارد

5. Ignoring Hirschfeld's groundbreaking research, they argued that transvestism was a male phenomenon often associated with fetishism.
[ترجمه ترگمان]آن ها با نادیده گرفتن تحقیقات پیشگامانه Hirschfeld استدلال می کنند که transvestism یک پدیده مردانه است که اغلب با fetishism مرتبط است
[ترجمه گوگل]با نادیده گرفتن تحقیق پیشگامانه هیرشفلد، آنها بر این باور بودند که ترانسستیسم یک پدیده مردانه است که اغلب با فتیشیسم مرتبط است

6. It is a psychiatric classification and describes the problems related to transgender identity, and transvestism.
[ترجمه ترگمان]این یک طبقه بندی روانی است و مشکلات مربوط به هویت تغییر جنسیت داده، و transvestism را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]این یک طبقه بندی روانپزشکی است و مشکلات مربوط به هویت transgender و transvesttism را توصیف می کند

7. However, a minority partially assume a gender that contradicts their physical sex ( transvestism ), and for an even smaller minority such an inversion is complete ( transsexualism ).
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک اقلیت تاحدی یک جنسیت را فرض می کند که با رابطه جنسی فیزیکی شان مغایر است (transvestism)، و برای یک اقلیت کوچک تر، این وارونگی کامل است (transsexualism)
[ترجمه گوگل]با این حال، اقلیت بخشی از جنسیت را در نظر میگیرد که با جنس جسمی آنها (ترانسستیسم) تناقض دارد و برای یک اقلیت حتی کوچکتر چنین انحرافی تکمیل شده است (transsexualism)

8. A lot of the confusion and myth that surrounds transvestism probably comes from the fact that in the West it has always had a bad press and attracted hostile public reaction.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ابهام و افسانه ای که transvestism را احاطه کرده، احتمالا ناشی از این واقعیت است که در غرب همیشه مطبوعات بد بوده است و عکس العمل خصمانه مردم را به خود جلب کرده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از سردرگمی و اسطوره ای که درونی ترانسستیسم را در بر می گیرد، احتمالا از این واقعیت است که در غرب همیشه مطبوعات بد و جذاب واکنش های عمومی خصمانه ای داشته اند

9. We have probably inherited some of our knee-jerk reactions to transvestism from the Old Testament attitude that cross-dressers would find 'their blood shall be upon them'.
[ترجمه ترگمان]ما احتمالا برخی از واکنش های jerk را به transvestism از رفتار عهد قدیم به ارث برده ایم که زخم بندها بر روی آن ها خواهد بود
[ترجمه گوگل]ما احتمالا بعضی از واکنش های زانویم را به ترانسستیسم از نگرش عهد عتیق به ارث برده ایم که متقاضیان می خواهند 'خونشان بر آنها باشد'

پیشنهاد کاربران

transvestism ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: دگرپوشی
تعریف: روند یا عادت پوشیدن لباس های جنس دیگر


کلمات دیگر: