1. do not rely on a night-wandering star . . .
تکیه بر اختر شبگرد مزن . . .
2. Throughout life, we rely on small groups of people for love, admira-tion, respect, moral support, and help.
[ترجمه ترگمان]در طول زندگی، ما به گروه های کوچکی از افراد برای عشق، احترام، احترام، حمایت معنوی و کمک تکیه می کنیم
[ترجمه گوگل]در طول زندگی، ما به گروه های کوچکی از مردم برای عشق، تحسین، احترام، حمایت اخلاقی و کمک احتیاج داریم
3. As babies, we rely entirely on others for food.
[ترجمه مائده حوایی] به عنوان کودکان خردسال، ما برای غذا کاملا به دیگران تکیه می کنیم.
[ترجمه ترگمان]ما به عنوان کودکان برای غذا به طور کامل به دیگران تکیه می کنیم
[ترجمه گوگل]به عنوان بچه ها، ما به طور کامل بر روی دیگران برای غذا تکیه می کنیم
4. I should not have to rely on sustenance to the touch than the future.
[ترجمه ترگمان]من نباید بیش از آینده بر معاش خود اتکا کنم
[ترجمه گوگل]من نباید بیش از آینده به لمس کردن لمس بپردازم
5. Many working women rely on relatives for childcare.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زنان شاغل به بستگان خود برای مراقبت از کودکان خود اتکا می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از زنان کارگر وابسته به بستگان برای مراقبت از کودکان هستند
6. It would be rash to rely on such evidence.
[ترجمه ترگمان]به این مدارک اعتماد کنیم
[ترجمه گوگل]این راش به این شواهد تکیه می کند
7. The school has to rely on the goodwill of the parents to help it raise money.
[ترجمه ترگمان]این مدرسه باید به حسن نیت والدین تکیه کند تا به جمع آوری پول کمک کند
[ترجمه گوگل]مدرسه باید به خواسته والدین کمک کند تا پول بیشتری به دست آورد
8. I knew I could rely on David.
[ترجمه ترگمان]می دانستم که می توانم به دیوید اعتماد کنم
[ترجمه گوگل]من می دانستم که می توانم بر دیوید تکیه کنم
9. Earth is our home, you rely on green.
[ترجمه ترگمان]زمین خانه ماست، شما به رنگ سبز تکیه دارید
[ترجمه گوگل]زمین ما است، شما بر روی سبز تکیه می کنید
10. I want to rely on and you are not.
[ترجمه ترگمان]من می خواهم به شما تکیه کنم و شما نیستید
[ترجمه گوگل]من می خواهم تکیه کنم و شما نیستید
11. Someone makes me comfortable, so I want to rely on him; while another one makes me feel lonely, so I want to embrace him.
[ترجمه ترگمان]یک نفر مرا راحت می کند، بنابراین می خواهم به او اعتماد کنم، در حالی که یکی دیگر باعث می شود احساس تنهایی کنم، بنابراین می خواهم او را در آغوش بگیرم
[ترجمه گوگل]کسی من را راحت می کند، بنابراین می خواهم به او تکیه کنم؛ در حالی که یکی دیگر باعث می شود من احساس تنهایی کنم، بنابراین می خواهم او را بپذیرم
12. These days we rely heavily on computers to organize our work.
[ترجمه ترگمان]این روزها ما به شدت به کامپیوترها تکیه می کنیم تا کار خود را سازماندهی کنیم
[ترجمه گوگل]این روزها به شدت بر روی رایانه ها تأکید می کنیم تا کار ما را سازمان دهند
13. Nowadays we rely increasingly on computers for help/to help us.
[ترجمه ترگمان]امروزه ما به طور فزاینده ای به کامپیوترها برای کمک \/ کمک به ما تکیه می کنیم
[ترجمه گوگل]امروزه ما به طور فزاینده ای روی رایانه ها برای کمک / به ما کمک می کنیم
14. Such cheap goods obviously rely on dirt cheap labor.
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که کالاهای ارزان قیمت به کار ارزان متکی هستند
[ترجمه گوگل]بدیهی است که چنین کالاهای ارزان قیمت کار ارزان قیمت را تکیه می کنند
15. I rely too much on convenience food.
[ترجمه ترگمان]من بیش از حد بر غذاهای راحتی تکیه دارم
[ترجمه گوگل]من بر روی غذای راحت خیلی متکی هستم