1. He is a paradoxical aesthete as well as a paradoxical moralist.
[ترجمه ترگمان]او یک aesthete پارادوکسیکال است و یک معلم اخلاق متناقض است
[ترجمه گوگل]او یک استئات پارادوکسی است و همچنین یک اخلاق متشکل از پارادوکسی است
2. The ugliness of the city would make an aesthete like you shudder.
[ترجمه ترگمان]زشتی شهر، مانند شما به لرزه درمی آید
[ترجمه گوگل]زشتی شهر سبب ایجاد یک زیبایی است
3. For he is the AESTHETE, as I had Yeats speak of him.
[ترجمه ترگمان]چون او the است، همان طور که نام ییتس را گفتم
[ترجمه گوگل]برای او ESTHETE، همانطور که من Yet ها از او صحبت می کردم
4. The president of the bank was a hard-faced aesthete with cheekbones so deeply indented that he appeared skull-like under harsh ceiling lights.
[ترجمه ترگمان]رئیس بانک یک aesthete با صورتی سخت بود که گونه هایش چنان برجسته بودند که انگار زیر نور شدید سقف به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]رئیس بانک این استثنائی سخت با چهره ای است که به شدت درگیر شده بود و به نظر می رسد که آن را مانند چشمه های سقوطی مانند جمجمه شگفت زده کرده است
5. Ever the aesthete, he admits that the container looks hideous but he likes the elegance of a dedicated storage system.
[ترجمه ترگمان]او همیشه اقرار می کند که کانتینر بسیار زشت به نظر می رسد اما ظرافت یک سیستم ذخیره سازی اختصاصی را دوست دارد
[ترجمه گوگل]همیشه استثت، او می پذیرد که ظروف به نظر می رسد دردناک است، اما او را دوست دارد از ظرافت یک سیستم ذخیره سازی اختصاص یافته است
6. Among other traits of character, Xerxes was an aesthete.
[ترجمه ترگمان]در میان ویژگی های شخصیتی دیگر، Xerxes یک aesthete بود
[ترجمه گوگل]در میان صفات دیگر شخصیت، Xerxes یک استثنا بود
7. Was he at heart an aesthete, happiest making music in beautiful buildings among works of art?
[ترجمه ترگمان]آیا او در قلب یک aesthete و خوشبخت ترین موسیقی در ساختمان های زیبا در میان آثار هنری بود؟
[ترجمه گوگل]آیا او در قلب زیبایی بود، خوشبخت ترین ساخت موسیقی در ساختمان های زیبا در بین آثار هنری؟
8. Nobody will deny that Wilde is an outstanding aesthete.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس انکار نمی کند که وایلد یکی از aesthete برجسته است
[ترجمه گوگل]هیچ کس انکار نمی کند که وایلد زیبایی برجسته ای دارد
9. He styled himself a socialist an aesthete and had been considerably influenced by William Morris.
[ترجمه ترگمان]او خود را یک سوسیالیست می نامید و به طور قابل توجهی تحت تاثیر ویلیام موریس قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]او خود را یک استثنائی سوسیالیستی ساخت و ویلیام موریس تحت تأثیر قابل توجهی قرار گرفت
10. As an aesthete, Wilde tried to blur the boundary between art and life.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک aesthete، وایلد سعی کرد مرز بین هنر و زندگی را محو کند
[ترجمه گوگل]وایلد به عنوان یک استیت، سعی کرد مرز میان هنر و زندگی را خنثی کند
11. Don't we have in him a formalist, in fact an aesthete?
[ترجمه ترگمان]آیا در واقع ما در وجود او یک formalist و در حقیقت یک aesthete وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا ما در او یک فرمالیست نیستیم، در واقع یک زیبایی است؟
12. Perish that one might be polite or circumspect - such is the mark of the aesthete.
[ترجمه ترگمان]Perish که ممکن است مودب و با احتیاط باشد، نشانه the است
[ترجمه گوگل]از بین بردن این است که ممکن است مؤدبانه یا محتاط باشید - مثل علامت استات
13. Then the thesis reaches the conclusion that Hardy is a misunderstood aesthete.
[ترجمه ترگمان]سپس این پایان نامه به این نتیجه می رسد که هاردی a misunderstood است
[ترجمه گوگل]سپس پایان نامه به این نتیجه می رسد که هاردی یک استثناء سوء تفاهم است
14. It argues that the Humanity SpirIt'should involve Truth, Goodness, Aesthete and Freedom.
[ترجمه ترگمان]استدلال می کند که نوع بشر باید متضمن حقیقت، نیکی، آزادی و آزادی باشد
[ترجمه گوگل]این استدلال می کند که Spirit بشریت باید شامل حقیقت، خیر، Esthete و آزادی باشد