کلمه جو
صفحه اصلی

see red


(عامیانه) خشمگین شدن یا بودن

انگلیسی به فارسی

قرمز را ببینید


انگلیسی به انگلیسی

• run wild from anger, be angry

جملات نمونه

1. I see red whenever I hear that man's name.
[ترجمه Eg] هر وقت من نام این مرد را میبینم عصبانی میشوم
[ترجمه طيبه] هروقت اسم این مردو می بینم خون جلو چشام رو میگیره
[ترجمه ترگمان]وقتی اسم اون مرد رو می شنوم قرمز می بینم
[ترجمه گوگل]هر وقت من این نام مرد را می بینم قرمز می بینم

2. Her criticisms were enough to make anyone see red.
[ترجمه طيبه] انتقادات تو آنقدر بود که هر کسی از کوره در می رفت
[ترجمه ترگمان]انتقادات روت کافی بود تا کسی بتواند قرمز را ببیند
[ترجمه گوگل]انتقادات او به اندازه کافی برای ایجاد هر کسی قرمز بود

3. People who drop litter make me see red.
[ترجمه ترگمان] کسایی که باعث میشن که من قرمز رو ببینم
[ترجمه گوگل]افرادی که ریختن بستر من را می بینند قرمز می بینند

4. Observant walkers may see red deer along this stretch of the road.
[ترجمه ترگمان]روروئک ممکن است گوزن قرمز را در امتداد این جاده ببیند
[ترجمه گوگل]واکرهای مشاهده کننده ممکن است گوزن های قرمز را در طول این جاده ببینند

5. No day went by that did not see Red Hill patrolling the river.
[ترجمه ترگمان]نه روز گذشت که تپه قرمز را در حال گشت زدن در رودخانه ندید
[ترجمه گوگل]روزی نبود که سرخ هیل گشت ارشاد را ببیند

6. Quiet and observant walkers may see red deer along this particular stretch.
[ترجمه ترگمان]افراد ساکت و هوشیار ممکن است گوزن های قرمز را در امتداد این کشش خاص ببینند
[ترجمه گوگل]پیاده روی های آرام و رؤیایی ممکن است گوزن های قرمز را در طول این کشش خاص مشاهده کنند

7. When Swindon and Leicester meet, they often see red.
[ترجمه ترگمان]زمانی که Swindon و لس تر ملاقات می کنند، اغلب قرمز را می بینند
[ترجمه گوگل]وقتی که سویندون و لستر ملاقات می کنند، اغلب قرمز می بینند

8. He could see red uniforms further up the river bank, evidence that the Lancers had found a place to cross.
[ترجمه ترگمان]می توانست لباس های قرمز را در ساحل رودخانه ببیند، مدارکی که the جایی برای عبور پیدا کرده بودند
[ترجمه گوگل]او می توانست لباس های قرمز را به سمت رودخانه بالا ببرد، مدرکی مبنی بر اینکه Lancers محل تلاقی را پیدا کرده بود

9. His excuse makes me see red.
[ترجمه ترگمان] بهونه اون باعث میشه که من قرمز رو ببینم
[ترجمه گوگل]بهانه ی من باعث می شود من قرمز ببینم

10. He certainly will see red should you start criticizing his work.
[ترجمه ترگمان]او قطعا شما را قرمز خواهد دید و از کارش انتقاد خواهید کرد
[ترجمه گوگل]مطمئنا قرمز خواهد شد اگر شما شروع به انتقاد از کار خود کنید

11. Too many boys seem to see red too easily.
[ترجمه ترگمان]خیلی از بچه ها به نظر می رسه خیلی زود قرمز می بینن
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد بیش از حد بسیاری از پسران به راحتی به رنگ قرمز نگاه می کنند

12. Whenever someone played a joke on him, he see red.
[ترجمه ترگمان]هر وقت کسی با او شوخی می کرد، قرمز می دید
[ترجمه گوگل]هر زمان که کسی شوخی می کرد، سرخ می کرد

13. It always causes me to see red whenever he tells a lie.
[ترجمه ترگمان]همیشه باعث می شود که من هر وقت دروغ بگویم قرمز شوم
[ترجمه گوگل]این همیشه باعث می شود که هر بار که دروغ می گوید سرخ شود

پیشنهاد کاربران

خون جلوی چشاموی گرفته

عصبانی شدن؛ کفری بودن

به ناگاه عصبانی شدن
یک دفعه ای ناراحت شدن


کلمات دیگر: