1. my reliance is on god alone
پشت گرمی من به خداست و بس.
2. my reliance on mehri and julie
اتکای من به مهری و جولی
3. The theory is rendered suspect by its reliance on now discredited sources.
[ترجمه ترگمان]این نظریه با اتکای آن به منابع بی اعتبار تلقی می شود
[ترجمه گوگل]این نظریه با وابستگی خود به منابع متداول در حال حاضر مشکوک است
4. Too heavy a reliance on a particular market may be dangerous for the company.
[ترجمه ترگمان]اتکای بیش از حد به یک بازار خاص ممکن است برای شرکت خطرناک باشد
[ترجمه گوگل]وابستگی بیش از حد به یک بازار خاص ممکن است برای شرکت خطرناک باشد
5. This witness has committed perjury and no reliance can be placed on her evidence.
[ترجمه ترگمان]این شاهد شهادت دروغ و عدم اتکا به شواهد خود را داده است
[ترجمه گوگل]این شاهد متعهد به دروغ گویی است و هیچ گونه وابستگی به شواهد وی وجود ندارد
6. Don't place too much reliance on his advice.
[ترجمه ترگمان]به نصیحت او زیاد توجه نکن
[ترجمه گوگل]بیش از حد به توصیه های خود توجه نکنید
7. You place too much reliance on her ideas and expertise.
[ترجمه ترگمان]شما بیش از حد به ایده ها و تخصص او تکیه دارید
[ترجمه گوگل]شما وابستگی زیادی به ایده ها و تخصص های خود دارید
8. Such learning methods encourage too great a reliance upon the teacher.
[ترجمه ترگمان]چنین روش های آموزشی اعتماد زیادی به معلم دارند
[ترجمه گوگل]چنین روش های یادگیری اعتماد به نفس بیش از حد معلم را بالا می برد
9. The region's reliance on tourism is unwise.
[ترجمه ترگمان]اتکای این منطقه به گردشگری غیرعاقلانه است
[ترجمه گوگل]وابستگی منطقه به گردشگری ناخوشایند است
10. I don't think you should place too much reliance on these figures.
[ترجمه ترگمان]به نظر من تو به این آدم ها اعتماد زیادی نداری
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم شما باید بیش از حد متکی به این ارقام باشید
11. He acted in complete reliance on the account of a couple of eyewitnesses.
[ترجمه ترگمان]او با اتکا کامل به حساب دو شاهد عینی اقدام کرد
[ترجمه گوگل]او به طور کامل وابسته به حساب چند زن شاهد عینی بود
12. I wouldn't place too much reliance on these figures.
[ترجمه ترگمان]من به این آدم ها زیاد اطمینان ندارم
[ترجمه گوگل]من روی این ارقام خیلی وابسته نیستم
13. Insufficient domestic savings results in greater reliance being placed on external finance from international banks, capital markets and international agencies.
[ترجمه ترگمان]صرفه جویی های داخلی ناکافی منجر به تکیه بیشتر بر منابع مالی خارجی از بانک های بین المللی، بازارهای سرمایه و آژانس های بین المللی می شود
[ترجمه گوگل]صرفه جویی در درآمد داخلی موجب می شود که بیشتر وابستگی به سرمایه گذاری خارجی از بانک های بین المللی، بازارهای سرمایه و آژانس های بین المللی برآورده شود
14. Consumer reliance on processed and ready chilled foods has brought a new food poison to Britain: listeria.
[ترجمه ترگمان]اتکای مصرف کنندگان به غذاهای فرآوری شده و آماده مصرف مواد غذایی جدیدی را به بریتانیا آورده است: listeria
[ترجمه گوگل]وابستگی مصرف کنندگان به غذاهای فرآوری شده و آماده شده، یک سم مواد غذایی جدید را به انگلیس Listeria آورده است
15. He also learned not to place too much reliance on his senses and feelings.
[ترجمه ترگمان]همچنین یاد گرفت که به احساسات و احساسات خود بیش از حد اتکا نکند
[ترجمه گوگل]او همچنین آموخت که بیش از حد وابسته به حس و احساسات او نیست