کلمه جو
صفحه اصلی

adrenal


معنی : مربوط بغده فوق کلیوی
معانی دیگر : (کالبدشناسی)، نزدیک کلیه ها، وابسته به غده های فوق کلیوی، برگرده ای، مشتق از غده یا ترشح غدد فوق کلیه

انگلیسی به فارسی

مشتق از غده یا ترشح غدد فوق کلیه، مربوط به‌ غده‌ی فوق کلیوی


آدرنال، مربوط بغده فوق کلیوی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to glands located near the kidneys that produce the hormone epinephrine.

(2) تعریف: near or on the kidneys.
اسم ( noun )
• : تعریف: an adrenal gland.

• belonging or relating to the adrenal glands; situated near the kidneys

مترادف و متضاد

مربوط به غده فوق کلیوی (صفت)
adrenal

جملات نمونه

1. adrenal cortex
قشر سورنال،قشر غدد فوق کلیوی

2. adrenal gland
غده ی فوق کلیه

3. Her mother has an underactive adrenal gland.
[ترجمه ترگمان]مادر او غده آدرنالی underactive دارد
[ترجمه گوگل]مادرش دارای غده کم آدرنال است

4. They plunged into the thick adrenal details of the adventure.
[ترجمه ترگمان]آن ها وارد جزئیات فوق کلیوی این ماجرا شدند
[ترجمه گوگل]آنها به جزئیات آدرنال ضخیم از ماجراجویی خیره شده اند

5. Hydrocortisone is produced by the adrenal cortex.
[ترجمه ترگمان]Hydrocortisone توسط قشر آدرنالی تولید می شود
[ترجمه گوگل]هیدروکورتیزون توسط قشر آدرنال تولید می شود

6. The adrenal medulla secretes catecholamines which are not involved in any feedback mechanism to the pituitary. 340.
[ترجمه ترگمان]مغز adrenal secretes که در هر مکانیسم بازخورد به هیپوفیز کار نمی کند ۳۴۰ سال
[ترجمه گوگل]Medulla adrenal secretes catecholamines که در هیچ مکانیابی بازخورد در هیپوفیز نقش ندارد 340

7. The three zones of adrenal cortex from zona glomerulosa zonazona reticularis – can be seen here.
[ترجمه ترگمان]این سه منطقه قشر آدرنالی از zona glomerulosa zonazona reticularis - می توانند در اینجا دیده شوند
[ترجمه گوگل]سه منطقه قشر آدرنال از zona glomerulosa zonazona reticularis - در اینجا دیده می شود

8. All 53 adrenal tumors were confirmed by surgery and pathology.
[ترجمه ترگمان]همه ۵۳ تومور آدرنالی تحت عمل جراحی و آسیب شناسی تایید شدند
[ترجمه گوگل]همه 53 تومور آدرنال با جراحی و آسیب شناسی تأیید شد

9. The most common primary site for adrenal metastases is lung.
[ترجمه ترگمان]شایع ترین محل برای تکثیر سلول های آدرنالی، ریه است
[ترجمه گوگل]شایع ترین محل اولیه برای متاستاز آدرنال ریه است

10. Objective : To study the imaging features of adrenal hemorrhage neonate.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه ویژگی های تصویر برداری از خونریزی آدرنالی neonate
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه ویژگیهای تصویربرداری نوزادان خونریزی آدرنال

11. To elevate the diagnosis and treatment level of adrenal ganglioneuroblastoma.
[ترجمه ترگمان]برای بالا بردن سطح تشخیص و درمان of آدرنالی
[ترجمه گوگل]برای بالا بردن سطح تشخیص و درمان ganglioneuroblastoma آدرنال

12. Objective To develop the neonatal screening for congenital adrenal hyperplasia in order to prevent children from congenital disability and improve the aristogenesis in our country.
[ترجمه ترگمان]هدف توسعه the نوزاد برای hyperplasia مادرزادی به منظور جلوگیری از معلولیت مادرزادی و بهبود aristogenesis در کشور ما
[ترجمه گوگل]هدف توسعه غربالگری نوزادان بر روی هیپرپلازی مادرزادی آدرنال به منظور جلوگیری از کودکان از ناتوانی مادرزادی و بهبود آسیب شناسی در کشور ما

13. T8- Spleen, stomach, liver, pancreas, gallbladder, adrenal cortex, small intestine, pyloric valve.
[ترجمه ترگمان]طحال، شکم، کبد، لوزالمعده، لوزالمعده، روده، روده کوچک، روده کوچک، valve pyloric است
[ترجمه گوگل]T8- پستان، معده، کبد، لوزالمعده، کیسه صفرا، قشر آدرنال، روده کوچک، دریچه پیلوری

14. A high dose dexamethasone test is used to differentiate adrenal hyperplasia from adrenal adenoma or carcinoma.
[ترجمه ترگمان]تست dexamethasone برای متمایز کردن hyperplasia آدرنالی از adenoma آدرنالی یا carcinoma مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]برای تشخیص هیپرپلازی آدرنال از آدنوم یا کارسینوم آدرنال، دوز بالای دگزامتازون مورد استفاده قرار می گیرد


کلمات دیگر: