کلمه جو
صفحه اصلی

afresh


معنی : از نو، دوباره
معانی دیگر : بار دیگر، دگر بار

انگلیسی به فارسی

از نو، دوباره


تازه، از نو، دوباره


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: once again; anew.
مترادف: again, anew, de novo, newly, over

- These flowers bloom afresh every spring.
[ترجمه ترگمان] این گل ها هر بهار دوباره شکوفه می کنند
[ترجمه گوگل] این گلها هر روز بهار تازه می شکند
- With her first attempt ending in failure, she decided to start afresh.
[ترجمه ترگمان] با اولین تلاشش در شکست، تصمیم گرفت از نو شروع کند
[ترجمه گوگل] با اولین تلاش او برای پایان دادن به شکست، تصمیم گرفت تا دوباره شروع کند

• anew, all over again, from the beginning; again
if you do something afresh, you do it again in a different way.

مترادف و متضاد

از نو (قید)
afresh, again, anew

دوباره (قید)
afresh, again, anew

new or repeated


Synonyms: again, anew, de novo, lately, newly, of late, once again, once more, over, over again, recently


جملات نمونه

1. i am ready to start the project afresh
آماده ام که پروژه را از نو آغاز کنم.

2. She tore up the letter and started afresh.
[ترجمه ترگمان]نامه را پاره کرد و از نو شروع کرد
[ترجمه گوگل]او نامه را پاره کرد و دوباره شروع کرد

3. The century is advanced, but every individual begins afresh.
[ترجمه ترگمان]این قرن پیشرفته است، اما هر فرد از نو شروع می کند
[ترجمه گوگل]قرن پیشرفته است، اما هر فرد تازه شروع می کند

4. His complex anger flamed afresh, and Ruth was in terror of him.
[ترجمه ترگمان]خشم شدید او از نو زبانه کشید و روت در وحشت او بود
[ترجمه گوگل]خشم پیچیده او تازه شروع شده بود و روت از او ترسیده بود

5. We agreed to look afresh at her original proposal.
[ترجمه ترگمان]ما موافقت کردیم که دوباره به پیشنهاد اصلی او نگاه کنیم
[ترجمه گوگل]ما موافقت کردیم که در طرح اولیه خود به صورت تازه ای نگاه کنیم

6. He moved to America to start afresh .
[ترجمه ترگمان]او به آمریکا رفت تا از نو شروع کند
[ترجمه گوگل]او برای شروع دوباره به آمریکا نقل مکان کرد

7. They see the world afresh, not necessarily the way others believe it to be.
[ترجمه ترگمان]آن ها جهان را دوباره می بینند، نه لزوما روشی که دیگران آن را باور می کنند
[ترجمه گوگل]آنها دنیای تازه را می بینند، لزوما دیگران را باور ندارند

8. You must begin afresh.
[ترجمه ترگمان]باید از نو شروع کنی
[ترجمه گوگل]شما باید تازه شروع کنید

9. Let me therefore start afresh by looking at the common law.
[ترجمه ترگمان]از این رو با نگاه کردن به قانون مشترک از نو شروع می کنم
[ترجمه گوگل]بنابراین، با نگاهی به قانون مشترک، به نوبه خود شروع کنم

10. We shutdown the old plant and start afresh somewhere else with a new labour force.
[ترجمه ترگمان]ما نیروگاه قدیمی را خاموش می کنیم و در جای دیگری با نیروی کار جدیدی شروع می کنیم
[ترجمه گوگل]ما گیاه قدیمی را خاموش کردیم و دوباره با یک نیروی کار جدید شروع کردیم

11. Our mountains and rivers begin life afresh.
[ترجمه ترگمان]کوه ها و رودخانه ها زندگی را دوباره آغاز می کنند
[ترجمه گوگل]کوه ها و رودخانه های ما تازه زندگی می کنند

12. Analysts think Boeing will most likely start afresh and come up with a real rival early in 200
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران فکر می کنند که بوئینگ احتمالا از نو شروع خواهد کرد و در اوایل سال ۲۰۰ با رقیب واقعی خود برخورد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]تحلیلگران می گویند احتمالا بوئینگ شروع تازه ای خواهد کرد و در اوایل سال 200 با یک رقیب واقعی روبرو خواهد شد

13. The current system just isn't working - we need to go back to the drawing board and start afresh.
[ترجمه ترگمان]سیستم کنونی کار نمی کند - ما باید به عقب برگردیم و دوباره شروع کنیم
[ترجمه گوگل]سیستم فعلی کار نمی کند - ما باید به هیئت مدیره نقاشی بازگردیم و دوباره شروع کنیم

14. She saw her new job as a chance to start afresh.
[ترجمه ترگمان]او شغل جدیدش را به عنوان فرصتی دید که از نو شروع کند
[ترجمه گوگل]او شغل جدید خود را به عنوان فرصتی برای شروع دوباره دید

15. The agreement allows old expectations to be forgotten and everyone can start afresh.
[ترجمه ترگمان]این توافقنامه باعث می شود که انتظارات قدیمی فراموش شوند و همه می توانند از نو شروع کنند
[ترجمه گوگل]توافقنامه اجازه می دهد تا انتظارات قدیمی فراموش شود و همه بتوانند دوباره شروع کنند

I am ready to start the project afresh.

آماده‌ام که پروژه را از نو آغاز کنم.



کلمات دیگر: