کلمه جو
صفحه اصلی

adoration


معنی : ستایش، عشق ورزی، پرستش، نیایش، ستایشگری، سجود
معانی دیگر : عشق آمیخته با احترام

انگلیسی به فارسی

ستایش، پرستش، عشق ورزی، نیایش


تقدیر، عشق ورزی، ستایش، پرستش، نیایش، ستایشگری، سجود


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or condition of adoring or worshiping.
مترادف: ardor, love, reverence, veneration, worship
مشابه: admiration, awe, deference, devotion, esteem, faithfulness, fealty, fondness, loyalty, passion, respect

- His adoration of the baby was apparent in his tenderness toward her.
[ترجمه ترگمان] ستایش بچه در محبتش نسبت به او آشکار بود
[ترجمه گوگل] تحسین او از کودک در حساسیت او نسبت به او آشکار شد
- The nuns' days are filled with prayer and adoration of Christ.
[ترجمه ترگمان] راهبه های صومعه پر از عبادت و پرستش مسیح هستند
[ترجمه گوگل] روزهای راهبه ها با نماز و تحسین مسیح پر شده است

(2) تعریف: worship or reverence.
مترادف: reverence, veneration, worship
متضاد: blasphemy
مشابه: admiration, awe, deference, devotion, esteem, faithfulness, fealty, glory, homage, idolatry, loyalty, respect

(3) تعریف: deep love, esp. for a person.
مترادف: ardor, love
متضاد: abhorrence, detestation, hatred, loathing
مشابه: admiration, devotion, fervor, fondness, passion, worship

• veneration, admiration
adoration is a feeling of great admiration and love.

مترادف و متضاد

ستایش (اسم)
eulogy, praise, accolade, adoration, worship, veneration, approbation, endorsement, commendation, laud, approval, backing, doxology, laudation, encomium

عشق ورزی (اسم)
adoration, lovemaking

پرستش (اسم)
praise, adoration, worship, devotion, adulation, idolization

نیایش (اسم)
praise, adoration, veneration, invocation, benediction, orison

ستایشگری (اسم)
eulogy, adoration, worship

سجود (اسم)
adoration, worship, bow, genuflection

intense love


Synonyms: admiration, amore, ardor, attachment, crush, devotion, esteem, estimation, exaltation, glorification, hankering, honor, idolatry, idolization, infatuation, pash, passion, puppy love, reverence, shine, veneration, weakness, worship, worshipping, yen


Antonyms: abhorrence, detestation, disrespect, hate


جملات نمونه

1. the adoration of the magi
نیایش (عیسی) توسط سه نفر مجوسی

2. the girl's adoration of her father
عشق و احترام دختر نسبت به پدرش

3. John doesn't hide his adoration for the girl.
[ترجمه ترگمان]جان عشق خود را برای آن دختر پنهان نمی کند
[ترجمه گوگل]جان جان برای دخترش پنهان نمی کند

4. He gazed at her with pure adoration.
[ترجمه ترگمان]با ستایش و ستایش به او می نگریست
[ترجمه گوگل]او با تمجید خالص به او نگاه کرد

5. They knelt in adoration of their gods.
[ترجمه ترگمان]آن ها در ستایش خدایان خود زانو زدند
[ترجمه گوگل]آنها در خدمت خدایان خود ساکت بودند

6. Her heart brimmed over with love and adoration for Charles.
[ترجمه ترگمان]دلش سرشار از عشق و عشق به شارل بود
[ترجمه گوگل]قلب او با عشق و تحسین برای چارلز درگیر است

7. He had never seen such adoration on a face before, and it was all directed at him.
[ترجمه ترگمان]هرگز چنین عشقی را هرگز ندیده بود و همه چیز به او نشان می داد
[ترجمه گوگل]او تا به حال چنین تقدیری را بر روی چهره ندیده بود، و همه به او هدایت شده بود

8. Then it's time for the adoration of Jeremy Beadle - for Beadle is about in Bognor today as guest of honour.
[ترجمه ترگمان]- پس وقتش است که به مبل راحتی جرمی را ستایش کنیم - به مبل امروز در Bognor به عنوان مهمان افتخاری برخوردار است
[ترجمه گوگل]پس از آن زمان برای جلب توجه جرمی بیضل - برای Beadle در حال حاضر در Bognor در حال حاضر به عنوان مهمان افتخار است

9. Mass adoration is a highly addictive drug.
[ترجمه ترگمان]پرستش انبوه یک داروی بسیار اعتیادآور است
[ترجمه گوگل]اعجوبه عظیم یک دارو بسیار اعتیاد آور است

10. Joanna had looked up at him, open adoration in her glowing sapphire eyes.
[ترجمه ترگمان]جوانا به او نگاه کرده بود و در چشمان یاقوت کبود او ستایش می کرد
[ترجمه گوگل]جوآن به او نگاه کرد، چشم های قیمتی درخشانش را باز کرد

11. The group were clearly basking in the crowd's adoration and applause.
[ترجمه ترگمان]گروه به وضوح در ستایش تماشاگران و تشویق جمعیت غرق بودند
[ترجمه گوگل]این گروه به وضوح در اعتراف و تشویق مردم جشن می گیرند

12. He is said to have shown his adoration for her by kissing her holy manuscripts and having them richly bound for her.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که او عشق خود را با بوسیدن نسخه های خطی مقدس و داشتن آن ها به طور کامل به او نشان داده است
[ترجمه گوگل]او گفته است که او را از طریق بوسیدن نسخ خطی مقدس خود برای او ستایش می کند و آنها را برای او غرق می کند

13. In adoration what we see is as alone as you, as me.
[ترجمه ترگمان]ستایش چیزی که ما می بینیم مثل تو، مثل من است
[ترجمه گوگل]در معرفت، آنچه را که می بینیم، به تنهایی همانند من است

14. Second comes his adoration for the corporate world.
[ترجمه ترگمان]دومین مورد پرستش او برای دنیای شرکت است
[ترجمه گوگل]دوم، عطش او برای دنیای شرکت های بزرگ است

the adoration of the Magi

نیایش (عیسی) توسط سه نفر مجوسی


the girl's adoration of her father

عشق و احترام دختر نسبت به پدرش


پیشنهاد کاربران

عشق ورزی

ستایش

تحسین؛ حمد و ثنا


کلمات دیگر: