کلمه جو
صفحه اصلی

assassin


معنی : قاتل، ادم کش
معانی دیگر : (معمولا درمورد قتل های سیاسی) آدمکش، ضارب، (از ریشه ی عربی)، فدایی حسن صباح، حشیشی

انگلیسی به فارسی

آدم‌کش، قاتل


قاتل، ادم کش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who murders for money or for ideological reasons.
مترادف: hatchet man, hit man
مشابه: bravo, cutthroat, gunman, killer, murderer, torpedo

- The assassin of President McKinley was an anarchist.
[ترجمه ترگمان] آدمکش رئیس جمهور McKinley هرج و مرج طلبه بود
[ترجمه گوگل] قاتل رئیس جمهور مک کینلی یک آنارشیست بود

(2) تعریف: one who debases or destroys.
مترادف: defamer, denigrator
مشابه: destroyer, maligner, slanderer

- My brother, the writer, calls people who don't punctuate correctly "the assassins of the English language"!
[ترجمه صادق] برادرم که نویسنده است، کسانی را که به درستی جملات را نقطه گذاری نمی کنند "قاتلان زبان انگلیسی" می نامد.
[ترجمه ترگمان] برادرم، نویسنده، افرادی را صدا می زند که به درستی \"قاتلان زبان انگلیسی\" را مرتب نمی کنند
[ترجمه گوگل] برادر من، نویسنده، افرادی را می کشد که صراحتا 'قاتلان زبان انگلیسی' را تایید نمی کنند!

• member of a group of muslim extremists in syria and persia who sought to assassinate crusaders
one who murders premeditatedly, one who secretly murders another
an assassin is a person who assassinates someone.

مترادف و متضاد

قاتل (اسم)
bane, assassin, killer, murderer, slayer, thug, cutthroat, manslayer

ادم کش (اسم)
assassin, thug, cutthroat, goon, manslayer

murderer of prominent or important person


Synonyms: butcher, clipper, dropper, eliminator, enforcer, executioner, guerrilla, gun, gun person, hatchet person, hit person, killer, liquidator, piece person, plugger, slayer, soldier, torpedo, trigger person


Antonyms: victim


جملات نمونه

1. hajir's assassin
قاتل هژیر

2. The assassin was adjudged an extremist.
[ترجمه ترگمان]این آدمکش را به عنوان یک افراط گرا مورد ارزیابی قرار دادند
[ترجمه گوگل]قاتل افراطی گریخته است

3. John Lennon's assassin was Mark Chapman.
[ترجمه ترگمان]قاتل جان لنون \"مارک Chapman\" بود
[ترجمه گوگل]قاتل جان لنون مارک چپمن بود

4. Kennedy's assassin is assumed to have been Lee Harvey Oswald.
[ترجمه ترگمان]قاتل کندی فکر می کنه که لی هاروی اسوالد بوده
[ترجمه گوگل]قاتل کندی تصور می شود که لی هاروی اسوالد بوده است

5. He'll never hire out as assassin with you.
[ترجمه ترگمان]او هرگز با تو به عنوان یک قاتل استخدام نخواهد شد
[ترجمه گوگل]او هرگز به عنوان قاتل با شما استخدام نخواهد شد

6. She hired an assassin to eliminate her rival.
[ترجمه ترگمان]اون یه آدمکش استخدام کرد تا رقیبش رو از بین ببره
[ترجمه گوگل]او یک تروریست را برای از بین بردن رقیبش استخدام کرد

7. The assassin said he had acted alone.
[ترجمه ترگمان]قاتل گفت که اون تنهایی عمل کرده
[ترجمه گوگل]قاتل گفت که او تنها به تنهایی عمل کرده است

8. He decided no assassin would chance a shot from amongst that crowd.
[ترجمه ترگمان]او به این نتیجه رسیده بود که هیچ آدمکش نمی تواند از میان جمعیت به او شلیک کند
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت هیچ یک از قاتلان شانسی از این جمعیت نداشته باشد

9. He was killed by a hired assassin.
[ترجمه ترگمان]اون توسط یه آدمکش اجیر شده کشته شده
[ترجمه گوگل]او توسط یک قاتل استخدام شده کشته شد

10. The oil baron was killed by an assassin.
[ترجمه ترگمان]بارن به وسیله یک آدم کش کشته شد
[ترجمه گوگل]بارون نفت توسط یک قاتل کشته شد

11. The would-be assassin was a member of the presidential bodyguard and of the elite Revolutionary Guard.
[ترجمه ترگمان]قاتل احتمالی یکی از اعضای گارد ریاست جمهوری و گارد نخبگان انقلابی بود
[ترجمه گوگل]قاتل احتمالی عضو محافظ ریاست جمهوری و سپاه پاسداران نخبه بود

12. As for his would-be assassin, the Tories took turns yesterday to plunge the knife into Mr Lamont.
[ترجمه ترگمان]در مورد قاتل احتمالی او، حزب محافظه کار دیروز به نوبت وارد شد تا چاقو را به آقای لامونت تبدیل کند
[ترجمه گوگل]در مورد قاتل وی، توری ها دیروز به نوبت پیوستند تا چاقو را به آقای لامونت بچرخانند

13. Again and again the master assassin ducked the sweep of Sunfang.
[ترجمه ترگمان]دوباره و دوباره، قاتل فراری از مرکز شهر خارج شد
[ترجمه گوگل]دوباره و دوباره سرباز ارشد در حال جابجایی Sunfang است

14. A superstitious fear swept over the hidden assassin.
[ترجمه ترگمان]ترس خرافی او را از بین برد
[ترجمه گوگل]یک ترس پویش پوشیده از قاتل پنهان

15. The danger from the footpad, the silent assassin, was always present, here in his church or across the river.
[ترجمه ترگمان]خطر از پا پا، قاتل ساکت، همیشه در کلیسا یا در عرض رودخانه، در آنجا حضور داشت
[ترجمه گوگل]خطر از کف پا، قاتل خاموش، همیشه در اینجا در کلیسای خود و یا در سراسر رودخانه بود

Hajir's assassin

قاتل هژیر


پیشنهاد کاربران

اساسین به معنای آدم کش یا قاتل اساسینز کرید به معنای کشیش قاتل

killer

در اصل حشاشیون هستند که باعث قتل وزیر ملک شاه شدند

اساسین یعنی آدم کش قاتل درسته چون ما تو dota داریم phantom assassin به به

ساس یا حشره بوسه زن
چون خون خوراک هستند

اساسین نیست.
اصل حشاشین هست.
یعنی دارو فروش
نه ادم کش.
چون قتل هایی با
هیدن بلد ( خنجر مخفی ) انجام می دادند داخل اروپا بهشون می گفتن ادم کش . بعدا شد assassin

Valley of the assassins اسم کتابی است از یک نویسنده بنام freya stark در مورد قلعه الموت و اشاره داره به پیشمرگهای حسن صباحan ancient Muslim sect known as the assassins

از واژه حشاشین. از حشیش به معنی دارو . حشاش داروساز . و حشاشین داروسازان اغراق هایی که توسط سفرنامه نویسان که از کشور های اسلامی دیدن کردن باعث شد حشاشین یا فداییان به نام اساسین در غرب شناخته بشن و اساسین مترادف با کسی شناخته بشه که به دلایل سیاسی و مذهبی دست به قتل میزنه

طرفداران حسن= حساسون
به مرور زمان حشاشون و سپس حشاشین گفته شد.
مگر امکان داره کسی حشیش بکشه مغزشویی بشه و چند ماه بعدهنوز در پی ماموریتی باشه که حسن گفته؟

Killer
Hitman
Murderer
Assassin
Slayer
همگی میشن آدم کش یا قاتل
Murderer بیشتر در بحث قانون و فقه و حقوق کاربرد داره

متن های برگرفته شده از دیکشنری Oxford :

Noun - countable :

۱ - تروریست ( کسی که افراد مشهور را به دلایل سیاسی یا مذهبی به قتل می رساند. )

به عنوان مثال :
This particular guild was a home to 75 of the best thieves, assassins and cut throats in Europe

۲ - پیروان حسن صباح ( مسلمانان فرقه ی اسماعیلیه که در طی جنگهای صلیبی بین سالهای ۱۰۹۴ تا ۱۲۵۶ میلادی بر شمال ایران حکمرانی میکردند و نقل می شود که قبل از رفتن به میادین جنگ، از ماده مخدر ( حشیش ) استفاده میکردند. )

به عنوان مثال :
In June, the Sultan had an Assassin try to murder Prince Edward


❇ ریشه ی این لغت از کلمات و زبان های زیر می آید:
Mid 16th century from French, or from medieval Latin assassinus, from Arabic ḥašīšī ‘hashish - eater’


قاتل
تروریست

واژه انگلیسی Assassin بنا بر سایت دانشگاه زبانشناسی آکسفورد و منابع معتبر دیگر از واژه عربی حشاشیون ( پیروان حسن صباح ) می آید و حشیش از پهلوی ساسانی ( پارسی میانه ) به عربی رفته است:
حشیش: در پهلوی " هاسیس " در نسک: فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو
بنابراین:
Hashish: هشیش، آسیس
Assassin: آسیسان
Assassination: آسیسانش
To assassin: آسیساندن

assassin ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: قاتل سیاسی
تعریف: فرد مزدور یا متعصبی که با هدف سیاسی شخص یا اشخاصی را به قتل می‏رساند|||متـ . قاتل


کلمات دیگر: