1. hajir's assassin
قاتل هژیر
2. The assassin was adjudged an extremist.
[ترجمه ترگمان]این آدمکش را به عنوان یک افراط گرا مورد ارزیابی قرار دادند
[ترجمه گوگل]قاتل افراطی گریخته است
3. John Lennon's assassin was Mark Chapman.
[ترجمه ترگمان]قاتل جان لنون \"مارک Chapman\" بود
[ترجمه گوگل]قاتل جان لنون مارک چپمن بود
4. Kennedy's assassin is assumed to have been Lee Harvey Oswald.
[ترجمه ترگمان]قاتل کندی فکر می کنه که لی هاروی اسوالد بوده
[ترجمه گوگل]قاتل کندی تصور می شود که لی هاروی اسوالد بوده است
5. He'll never hire out as assassin with you.
[ترجمه ترگمان]او هرگز با تو به عنوان یک قاتل استخدام نخواهد شد
[ترجمه گوگل]او هرگز به عنوان قاتل با شما استخدام نخواهد شد
6. She hired an assassin to eliminate her rival.
[ترجمه ترگمان]اون یه آدمکش استخدام کرد تا رقیبش رو از بین ببره
[ترجمه گوگل]او یک تروریست را برای از بین بردن رقیبش استخدام کرد
7. The assassin said he had acted alone.
[ترجمه ترگمان]قاتل گفت که اون تنهایی عمل کرده
[ترجمه گوگل]قاتل گفت که او تنها به تنهایی عمل کرده است
8. He decided no assassin would chance a shot from amongst that crowd.
[ترجمه ترگمان]او به این نتیجه رسیده بود که هیچ آدمکش نمی تواند از میان جمعیت به او شلیک کند
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت هیچ یک از قاتلان شانسی از این جمعیت نداشته باشد
9. He was killed by a hired assassin.
[ترجمه ترگمان]اون توسط یه آدمکش اجیر شده کشته شده
[ترجمه گوگل]او توسط یک قاتل استخدام شده کشته شد
10. The oil baron was killed by an assassin.
[ترجمه ترگمان]بارن به وسیله یک آدم کش کشته شد
[ترجمه گوگل]بارون نفت توسط یک قاتل کشته شد
11. The would-be assassin was a member of the presidential bodyguard and of the elite Revolutionary Guard.
[ترجمه ترگمان]قاتل احتمالی یکی از اعضای گارد ریاست جمهوری و گارد نخبگان انقلابی بود
[ترجمه گوگل]قاتل احتمالی عضو محافظ ریاست جمهوری و سپاه پاسداران نخبه بود
12. As for his would-be assassin, the Tories took turns yesterday to plunge the knife into Mr Lamont.
[ترجمه ترگمان]در مورد قاتل احتمالی او، حزب محافظه کار دیروز به نوبت وارد شد تا چاقو را به آقای لامونت تبدیل کند
[ترجمه گوگل]در مورد قاتل وی، توری ها دیروز به نوبت پیوستند تا چاقو را به آقای لامونت بچرخانند
13. Again and again the master assassin ducked the sweep of Sunfang.
[ترجمه ترگمان]دوباره و دوباره، قاتل فراری از مرکز شهر خارج شد
[ترجمه گوگل]دوباره و دوباره سرباز ارشد در حال جابجایی Sunfang است
14. A superstitious fear swept over the hidden assassin.
[ترجمه ترگمان]ترس خرافی او را از بین برد
[ترجمه گوگل]یک ترس پویش پوشیده از قاتل پنهان
15. The danger from the footpad, the silent assassin, was always present, here in his church or across the river.
[ترجمه ترگمان]خطر از پا پا، قاتل ساکت، همیشه در کلیسا یا در عرض رودخانه، در آنجا حضور داشت
[ترجمه گوگل]خطر از کف پا، قاتل خاموش، همیشه در اینجا در کلیسای خود و یا در سراسر رودخانه بود