1. adversity became extreme
مشقت به حد نهایت رسید.
2. we prepared ourselves against adversity
خود را برای روز مبادا آماده کردیم.
3. a friend is he who helps his friend/in adversity and helplessness
دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
4. they continued to struggle in the face of adversity
با وجود همه سختی ها به تلاش ادامه دادند.
5. Adversity is a good [great] schoolmaster.
[ترجمه ترگمان]Adversity معلم خوبی است
[ترجمه گوگل]آزار و اذیت یک مدرس خوب است
6. A friend is best found in adversity.
[ترجمه ترگمان]بهترین دوست در بدبختی یافت می شود
[ترجمه گوگل]یک دوست بهتر است در نگرانی یافت
7. Sweet are the uses of adversity.
[ترجمه ترگمان]شیرین و شیرین استفاده از بدبختی هستند
[ترجمه گوگل]شیرین استفاده از بدبختی است
8. He who in adversity would have succor, let him be generous while he rests secure.
[ترجمه ترگمان]کسی که در مصیبت دچار مصیبت خواهد شد، به او اجازه کمک خواهد داد تا در امن و امان بماند
[ترجمه گوگل]کسی که در حوادث ناگوار کمک می کند، اجازه دهید او سخاوتمند باشد، در حالی که او امن است
9. The fire is the test of gold; adversity of strong man.
[ترجمه ترگمان]آتش، آزمایش طلا است، مصیبت انسان قوی
[ترجمه گوگل]آتش، تست طلا است؛ بدبختی مرد قوی
10. In prosperity caution, in adversity patience.
[ترجمه ترگمان]در احتیاط، با صبر و شکیبایی
[ترجمه گوگل]در رفاه رفاه، در صبر و شکیبایی
11. Fire is the test of gold, adversity of friendship.
[ترجمه ترگمان]آتش آزمون طلا، بدبختی دوستی است
[ترجمه گوگل]آتش آزمون زباله، ننگ دوستی است
12. Adversity reveals genius; fortune conceals it.
[ترجمه ترگمان]Adversity، نبوغ را آشکار می سازد؛ ثروت آن را پنهان می دارد
[ترجمه گوگل]سقط جنین نشان می دهد؛ ثروت آن را پنهان می کند
13. Fire proves gold, adversity proves men.
[ترجمه ترگمان]آتش طلا را ثابت می کند، بدبختی مردان را ثابت می کند
[ترجمه گوگل]آتش نشان می دهد طلا، بدبختی مردان را ثابت می کند
14. Adversity comes with instruction in its hand.
[ترجمه ترگمان]Adversity با دستورالعمل در دست می آید
[ترجمه گوگل]آزار و اذیت همراه با آموزش در دست است