(انسان یا حیوان یا چیز) نشیننده، رجوع شود به: baby sitter، جالس، کسیکه در برابر پیکر نگار می نشیند
sitter
(انسان یا حیوان یا چیز) نشیننده، رجوع شود به: baby sitter، جالس، کسیکه در برابر پیکر نگار می نشیند
انگلیسی به فارسی
جالس، کسی که در برابر پیکر نگار می نشیند
خدمتکار
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a person who sits, such as a baby-sitter.
• (2) تعریف: a hen that is sitting on or hatching eggs; brooding hen.
• person or thing that sits; bird that sits on eggs in order to hatch them; babysitter, one who supervises children while their parents are away; model, one who poses for an artist; easy task
a sitter is the same as a baby-sitter.
a sitter is the same as a baby-sitter.
جملات نمونه
1. The baby - sitter can board in during Christmas.
[ترجمه ترگمان]پرستار بچه می تواند در طول کریسمس سوار شود
[ترجمه گوگل]کودک می تواند در طول کریسمس به هیئت مدیره بپردازد
[ترجمه گوگل]کودک می تواند در طول کریسمس به هیئت مدیره بپردازد
2. A special relationship exists between the sitter and the artist.
[ترجمه ترگمان]رابطه ویژه ای بین پرستار و هنرمند وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک رابطه ویژه بین اساتید و هنرمند وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک رابطه ویژه بین اساتید و هنرمند وجود دارد
3. Can't you find a baby sitter?
[ترجمه ترگمان]نمی توانی یک پرستار بچه پیدا کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک خواهر بچه را پیدا کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک خواهر بچه را پیدا کنید؟
4. Children were left with the baby sitter.
[ترجمه ترگمان]بچه ها با پرستار بچه تنها ماندند
[ترجمه گوگل]بچه ها با بچه نگهداری می شدند
[ترجمه گوگل]بچه ها با بچه نگهداری می شدند
5. The purse in her handbag is a sitter for any thief.
[ترجمه ترگمان]کیف دستی کیف دستی اش یک sitter برای هر دزد است
[ترجمه گوگل]کیف پول در کیف دستی او یک دزد برای هر دزد است
[ترجمه گوگل]کیف پول در کیف دستی او یک دزد برای هر دزد است
6. The purse in her handbag was a sitter for any thief.
[ترجمه ترگمان]کیف دستی کیف دستی اش برای هر دزد یک پرستار بود
[ترجمه گوگل]کیف پول در کیف دستی او یک دزد برای هر دزد بود
[ترجمه گوگل]کیف پول در کیف دستی او یک دزد برای هر دزد بود
7. He missed an early sitter then equalized with a goal set up by Fowler.
[ترجمه ترگمان]او یک پرستار زود هنگام را از دست داد، سپس با هدفی به تساوی کشاند که در نوع فاولر تنظیم شده بود
[ترجمه گوگل]او یک خواهر زودرس را از دست داد و سپس با یک هدف که توسط فاولر تنظیم شده بود، برابر بود
[ترجمه گوگل]او یک خواهر زودرس را از دست داد و سپس با یک هدف که توسط فاولر تنظیم شده بود، برابر بود
8. The baby sitter washes the bottle out properly every day.
[ترجمه ترگمان]پرستار بچه هر روز بطری را به درستی می شوید
[ترجمه گوگل]بچه گربه هر روز بطری را بلافاصله شستشو می دهد
[ترجمه گوگل]بچه گربه هر روز بطری را بلافاصله شستشو می دهد
9. She hired on as a baby sitter.
[ترجمه ترگمان]اون به عنوان یه پرستار بچه استخدام شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک نگهبان بچه استخدام شده است
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک نگهبان بچه استخدام شده است
10. Kelly has made his sitter look lifelike.
[ترجمه ترگمان]کلی باعث شد که پرستار به صورت واقعی به نظر برسد
[ترجمه گوگل]کلی استعداد خود را به صورت واقعی انجام داده است
[ترجمه گوگل]کلی استعداد خود را به صورت واقعی انجام داده است
11. The conventional format and heroic pose of the sitter are perfectly offset by the incongruity of the costume and title.
[ترجمه ترگمان]قالب مرسوم و ژست قهرمانانه برای پرستار به طور کامل با ناهماهنگی لباس و عنوان جبران می شود
[ترجمه گوگل]شکل متعارف و ظاهر قهرمانانه ی مادربزرگ کاملا نا متناسب با صحنه و لباس است
[ترجمه گوگل]شکل متعارف و ظاهر قهرمانانه ی مادربزرگ کاملا نا متناسب با صحنه و لباس است
12. John Sitter writes: By the mid-century, retirement has hardened into retreat.
[ترجمه ترگمان]جان Sitter می نویسد: تا اواسط قرن، بازنشستگی به عقب نشینی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]جان استریت می نویسد: در اواسط قرن، بازنشستگی به عقب نشینی سخت تر شده است
[ترجمه گوگل]جان استریت می نویسد: در اواسط قرن، بازنشستگی به عقب نشینی سخت تر شده است
13. Probably they couldn't get a baby sitter.
[ترجمه ترگمان]احتمالا آن ها نمی توانستند یک پرستار بچه بگیرند
[ترجمه گوگل]احتمالا آنها نمیتوانند یک خواهر بچه بگیرند
[ترجمه گوگل]احتمالا آنها نمیتوانند یک خواهر بچه بگیرند
14. The night sitter left at 7 a. m. and the home care aide was due to come at 8 a. m.
[ترجمه ترگمان] پرستار شب ساعت ۷ حرکت کرد ام و معاون مسئول خونه هم باید ساعت ۸ بیاد ام
[ترجمه گوگل]سپر شب در 7 آراست متر و مراقب مراقبت از خانه به علت در 8 سالگی آمده است متر
[ترجمه گوگل]سپر شب در 7 آراست متر و مراقب مراقبت از خانه به علت در 8 سالگی آمده است متر
پیشنهاد کاربران
پرستار بچه
نشسته گان
( در عکاسی و. . . ) کسی که مدل عکاسی است.
Noun - countable :
مُدِل ( کسی که در برابر عکاس یا نقاش می ایستد تا وی عکسش را گرفته یا نقاشی او را بکشد. )
Model
مُدِل ( کسی که در برابر عکاس یا نقاش می ایستد تا وی عکسش را گرفته یا نقاشی او را بکشد. )
Model
کلمات دیگر: