کلمه جو
صفحه اصلی

beatific


معنی : سعید، سعادت امیز
معانی دیگر : شاد، سعادتمند، آمرزیده، آمرزنده، آمرزش آفرین، فرخنده، سعادت بخش، پربرکت، بهشت آسا

انگلیسی به فارسی

خیرخواهانه، سعید، سعادت امیز


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: beatifically (adv.)
(1) تعریف: characterized by or exhibiting great contentment, peace, or joy; blissful.
مترادف: blessed, blissful, Elysian
مشابه: angelic, content, ecstatic, joyful, joyous, jubilant, peaceful, radiant, serene

(2) تعریف: saintly; blessed.
مترادف: angelic, blessed, saintly
مشابه: divine, holy, sacred

- beatific innocence
[ترجمه ترگمان] معصومانه است،
[ترجمه گوگل] بی گناهی مهربان

• wonderfully happy; blessed
an idea or expression that is beatific shows or expresses great happiness or calmness; a literary word.

مترادف و متضاد

سعید (صفت)
happy, auspicious, blessed, blest, jovial, beatific

سعادت امیز (صفت)
beatific

blissful


Synonyms: joyful, rapturous, happy, delightful, elated, euphoric


Antonyms: unhappy, miserable, sorrowful


saintly


Synonyms: angelic, divine, heavenly, cherubic, ethereal, lovely


Antonyms: dark, demonic, devilish


جملات نمونه

1. a beatific smile
لبخندی حاکی از نیکبختی

2. The angels in the painting have beatific smiles.
[ترجمه ترگمان]فرشتگان در نقاشی لبخند خوشی بر لب دارند
[ترجمه گوگل]فرشتگان در نقاشی لبخند می زنند

3. Short of the beatific vision, to what can theological exploration point?
[ترجمه ترگمان]- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]کوتاه از دیدگاه خنده دار، به چه چیزی می تواند نقطه نظر اکتشاف الهی؟

4. Beatific would be more like it.
[ترجمه ترگمان] beatific \"بیشتر شبیه این میشه\"
[ترجمه گوگل]خوش تیپ شبیه آن است

5. She had an almost beatific expression on her pretty face.
[ترجمه ترگمان]چهره زیبایش در چهره اش نمایان بود
[ترجمه گوگل]او تقریبا خنده دار در چهره زیبا او بود

6. But at present, we both have our own beatific family, all of the story became the cloud and gas passed without any trace.
[ترجمه ترگمان]اما در حال حاضر، هر دو خانواده beatific داریم، همه داستان تبدیل به ابر و گاز شد بدون هیچ ردی
[ترجمه گوگل]اما در حال حاضر، ما هر دو خانواده خالص خودمان داریم، همه اینها به ابر تبدیل شده و گاز بدون هیچ گونه ردیابی منتقل می شود

7. Cho Chang : Youre a rattling beatific teacher, Harry.
[ترجمه ترگمان]چو چانگ: تو استاد فوق العاده ای هستی، هری
[ترجمه گوگل]چو چنگ شما یک معلم شگفت انگیز، هری

8. Perhaps the Beatific Vision itself has some remote kinship with this lowly experience.
[ترجمه ترگمان]شاید موسسه World Vision خودش دارای خویشاوندی از راه دور با این تجربه پایین است
[ترجمه گوگل]شاید دیدگاه خیرخواهانه، دارای خویشاوندی دور از این تجربه کم است

9. It can make you pain, beatific and agonising!
[ترجمه ترگمان]این باعث می شه که تو درد و رنج و زجر بکشی
[ترجمه گوگل]این می تواند شما را درد، رحمت و مشتاق کند!

10. Forrest Gump : Id attain a beatific husband, Jenny.
[ترجمه ترگمان]فارست Gump: من به دست شوهر بهتری می رسم، جنی
[ترجمه گوگل]فارست گامپ Id به یک شوهر خائن، جنی می رسد

11. My world was a beatific pleasure ground in your hand. Nobody could put up the shutters except you.
[ترجمه ترگمان]دنیای من یک زمین لذت شادی بخش در دستت بود هیچ کس جز تو پنجره ها را up
[ترجمه گوگل]دنیای من یک زمین لذت شگفت انگیز در دست شما بود هیچ کس نمیتواند به جای شما خاموش شود

12. Wish you have a beatific Christmas Day with my most heartfelt benison!
[ترجمه ترگمان]ای کاش یه روز کریسمس خوشی رو با most قلبی من داشته باشی
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم یک روز کریسمس مبارک با دلسوز ترین سمفونی من!

13. It's pathetic because the beatific feeling is not eternal .
[ترجمه ترگمان]رقت انگیزه برای اینکه احساس خوشبختی ابدی نیست
[ترجمه گوگل]این دلسوزی است زیرا احساس خیرگی ابدی نیست

14. Beatific friend, year be prosperous!
[ترجمه ترگمان]دوست عزیز، سال آینده موفق باشید!
[ترجمه گوگل]دوست خوب، سال خوبی باقی می ماند!

a beatific smile

لبخندی حاکی از نیکبختی


پیشنهاد کاربران

سعادت آمیز. فرخنده

سعادت آور ، سعادت آمیز ، فرخنده ، مبارک

بهجت انگیز


کلمات دیگر: