کلمه جو
صفحه اصلی

power outage


معنی : قطع برق، قطع قدرت

انگلیسی به فارسی

قطعی برق، قطع قدرت، قطع برق


انگلیسی به انگلیسی

• blackout, temporary power failure

مترادف و متضاد

قطع برق (اسم)
outage, power outage

قطع قدرت (اسم)
power outage, power failure

جملات نمونه

1. Finding the cause of the power outage is of critical importance.
[ترجمه ترگمان]یافتن علت قطع برق اهمیت حیاتی دارد
[ترجمه گوگل]پیدا کردن علت قطع برق از اهمیت حیاتی است

2. The midday power outage also caused traffic snarls as police officers directed traffic through intersections whose signals had gone dark.
[ترجمه ترگمان]قطع برق نیمروز همچنین باعث غرولند ترافیک شد؛ زیرا افسران پلیس ترافیک را از طریق تقاطع که سیگنال های آن ها تاریک شده بود هدایت کردند
[ترجمه گوگل]قطع برق نیم روز نیز موجب ترافیک شد، چرا که افسران پلیس ترافیک را از طریق تقاطع ها که سیگنال های آنها تاریک شده بودند، هدایت می کرد

3. He said there was no power outage.
[ترجمه ترگمان]اون گفت که قطع برق نیست
[ترجمه گوگل]او گفت که قطع برق وجود ندارد

4. The power outage was the result of a failure in the computer system.
[ترجمه ترگمان]قطع برق نتیجه شکست در سیستم کامپیوتری بود
[ترجمه گوگل]قطع برق ناشی از شکست در سیستم کامپیوتری بود

5. Play was delayed for two hours by a power outage.
[ترجمه ترگمان]پخش به مدت دو ساعت با قطع برق به تعویق افتاد
[ترجمه گوگل]بازی با قطع برق به مدت دو ساعت به تأخیر افتاد

6. It's obviously eco-friendly and great in a power outage, but there's more to it than that. . . Since it's wind-up, you don't have to remember to turn out the light before going to bed.
[ترجمه ترگمان]واضح است که به طور قطع رابطه دوستانه و دوستانه است، اما بیشتر از آن، باید به یاد داشته باشی که قبل از رفتن به رختخواب چراغ را خاموش کنی
[ترجمه گوگل]این قطعا سازگار با محیط زیست و بزرگ در قطع برق است، اما بیشتر از آن وجود دارد از آنجایی که آن را به پایان رسانده است، لازم نیست به یاد داشته باشید که قبل از رفتن به رختخواب، نور را روشن کنید

7. Should a power outage occur (UPS in stand-alone mode), do not disconnect the power cord from the mains, as this will break the earth connection to bonded appliances.
[ترجمه ترگمان]اگر قطع برق در حالت ایستاده (UPS)رخ دهد، سیم برق را از برق اصلی جدا نکنید، زیرا این امر اتصال زمین را به وسایل الکتریکی متصل می کند
[ترجمه گوگل]در صورتی که قطع برق رخ دهد (یو پی اس در حالت جداگانه)، سیم برق را از منبع برق جدا نکنید، زیرا اتصال زمین به وسایل همراه متصل است

8. In case of a power outage, you could risk the corruption and loss of critical data in a MySQL database.
[ترجمه ترگمان]در صورت قطع برق، شما می توانید فساد و از دست دادن داده های حیاتی در پایگاه داده MySQL را به خطر بیندازید
[ترجمه گوگل]در صورت قطع برق، شما می توانید فساد و از دست دادن داده های بحرانی در یک پایگاه داده MySQL ریسک کنید

9. Utilities don't even know there has been a power outage until customers pick up the phone and call them.
[ترجمه ترگمان]برنامه های مصرفی حتی نمی دانند که قطع برق وجود داشته است تا اینکه مشتریان گوشی را بردارند و به آن ها تلفن کنند
[ترجمه گوگل]نرم افزارها حتی نمی دانند که قطع برق وجود دارد تا زمانی که مشتریان تلفن را انتخاب کنند و با آنها تماس بگیرند

10. Roads are cut off, power outage, communications interruption!
[ترجمه ترگمان]جاده ها قطع می شوند، قطع برق، قطع ارتباطات!
[ترجمه گوگل]جاده ها قطع شده، قطع برق، وقفه های ارتباطات!

11. The ice storm caused a power outage.
[ترجمه ترگمان]طوفان یخی باعث قطع برق شد
[ترجمه گوگل]طوفان یخ باعث قطع برق شد

12. From retail stores to hospitals to universities, doors remained open as back-up generators kicked in almost immediately following the power outage.
[ترجمه ترگمان]از فروشگاه های خرده فروشی گرفته تا بیمارستان ها، درها همچنان باز بودند و ژنراتورهای پشتیبان تقریبا بلافاصله پس از قطع برق راه اندازی شدند
[ترجمه گوگل]از فروشگاه های خرده فروشی به بیمارستان ها به دانشگاه ها، درب ها باقی ماندند زیرا ژنراتورهای پشتیبان تقریبا بلافاصله پس از قطع برق خاتمه می یابند

13. She could not breathe on her own enough to survive a power outage longer than a breath or two.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست به اندازه کافی نفس بکشد که از قطع برق نیرو بیش از یک نفس نفس بکشد
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست به اندازه کافی نفس بکشد تا بتواند یک قطع برق را طولانی تر از یک نفس یا دو نفره بگذارد

14. There's nothing wrong with your TV. The station had a power outage.
[ترجمه ترگمان] تلویزیون تو هیچ مشکلی نداره ایستگاه قطع شد
[ترجمه گوگل]تلویزیون شما هیچ مشکلی ندارد ایستگاه قطع برق بود

پیشنهاد کاربران

قطعی برق ( در یک منطقه )

noun - countable :
a period of time when there is no electricity supply
power failure
power cut


A power outage is the loss of the electrical power network supply to an end user. There are many causes of power failures in an electricity network

قطعی برق

برای اینکه بگیم برقا رفت اینارو میگیم :
The power went out
The power/electricity went off
The light go out
There's a power cut
We have a blackout for an hour
The electricity has gone out
It's black out out there

مثال :
All of a sudden the Lights Went Out
Our electricity went off for an hour last night.
heavy rainfall cut off electricity to more than 450 000 customers


و برای اینکه بگیم برقا اومدن:
The power/electricity is back on.


کلمات دیگر: