معنی : خفا، راز، اختفا، پوشیدگی، محرمانه بودن، پنهان کاری، رازداری، سری بودن، نهانکاری، راز پوشی، خفیه
معانی دیگر : نهان بود، نهفتگی، پنهانی بودن، نهان داشت
رازداری، راز پوشی، پوشیدگی، سری بودن، اختفا،نهانکاری
محرمانه بودن
محرمانه، محرمانه بودن، پنهان کاری، رازداری، راز، خفا، سری بودن، نهانکاری، اختفا، راز پوشی، پوشیدگی، خفیه
concealment
Synonyms: clandestineness, confidence, confidentiality, covertness, dark, darkness, furtiveness, hiding, hush, isolation, mystery, privacy, reticence, retirement, seclusion, secretiveness, secretness, silence, solitude, stealth, suppression, surreptitiousness
Antonyms: forthrightness, honesty, openness, publicity, revelation
Complete secrecy surrounded the meeting.
جلسه در اختفای کامل برگزار شد.
Secrecy is one of the characteristics of espionage.
نهانکاری یکی از ویژگیهای جاسوسی است.
I assured Homa of my secrecy.
در مورد رازداری خود به هما اطمینان دادم.