کلمه جو
صفحه اصلی

begone


معنی : دور شو، خارج شو
معانی دیگر : محاصره کردن، دوره کردن، دورتادور چیزی را بستن، کمربند بستن، با تسمه (و غیره) دورچیزی را بستن، (معمولا به صورت امر) برو!، بروید!، رفتن، بصورت امر خارج شو، عزیمت کن

انگلیسی به فارسی

(به‌صورت امر) خارج شو، عزیمت کن، دور شو


شروع کردی، خارج شو، دور شو


انگلیسی به انگلیسی

حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: go away (usu. used in imperative).

- Begone! I never wish to see you again.
[ترجمه ترگمان] گمشو! من هیچ وقت نمی خواهم شما را دوباره ببینم
[ترجمه گوگل] شروع شده است

• get out!, go away!
go away!, get out!

مترادف و متضاد

دور شو (صفت)
begone

خارج شو (فعل)
begone

جملات نمونه

1. Let's begone, how time flies!
[ترجمه ترگمان]از اینجا دور شو، چقدر وقت داریم از اینجا دور شویم!
[ترجمه گوگل]بیایید شروع کنیم، چگونه زمان پرواز!

2. I'm not sad, yeah I Begone, I hope you happy.
[ترجمه ترگمان]من غمگین نیستم، بله، زود باش، امیدوارم خوشبخت باشی
[ترجمه گوگل]من غمگین نیستم، بله، من امیدوارم شما خوشحال باشید

3. In begone days, I love you and you are.
[ترجمه ترگمان]در این روزه ای دور از هم، من تو و تو را دوست دارم
[ترجمه گوگل]در روزهای آغازین، من عاشق تو هستم و تو هستی

4. Tell him to begone right away.
[ترجمه ترگمان]به او بگو از اینجا دور شود
[ترجمه گوگل]به او بگو به موقع شروع کن

5. Begone, for God's sake, and hide your vixen face!
[ترجمه ترگمان]به خاطر خدا دور شو و صورت vixen قایم کن!
[ترجمه گوگل]به خاطر خدا شروع کنید، و صورت خود را پنهان کنید!

6. Presto ! begone !'tis here again - Swift.
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! ! دور شو! \" دوباره اینجاست، \" سوئیفت
[ترجمه گوگل]پرستو! شروع دوباره تیس اینجا - سویفت

7. So haggard and so woe - begone?
[ترجمه ترگمان]پس چه قدر غم و اندوه و غم و اندوه است؟
[ترجمه گوگل]ببخشید و خیلی غمگین

8. Typhon: Begone servant of Zeus!
[ترجمه ترگمان]! \"خدمتکار\" زئوس
[ترجمه گوگل]تیفون Begone بنده زئوس!

9. Begone! you naughty boy!
[ترجمه ترگمان]گمشو! تو پسر شیطان هستی!
[ترجمه گوگل]شروع شده است تو پسر شیطون!

10. Tell her to begone.
[ترجمه ترگمان]به او بگو از اینجا دور شود
[ترجمه گوگل]به او بگو بگو

11. I bade him begone.
[ترجمه ترگمان]از او خواهش کردم از اینجا دور شود
[ترجمه گوگل]من به او دستور دادم

12. Would he have clapped his hand and scowled on me and bid me begone?
[ترجمه ترگمان]ایا او دست او را به هم می زد و به من اخم می کرد و از من دور می شد؟
[ترجمه گوگل]آیا او دستش را گرفت و به من زل زد و به من پیشنهاد کرد؟

13. It'stood crouched, with tail between its legs, like a miserable and woe - begone dog.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دمش را بین پاهایش قرار داده بود و دمش را بین پاهایش قرار داده بود، مثل یک سگ دور از دسترس بود
[ترجمه گوگل]It'stood crouched، با دم از بین پاهای خود، مانند یک سگ بدبخت و غم انگیز

14. Some of the servants who saw him laughed at his poverty, and bade him begone.
[ترجمه ترگمان]بعضی از نوکران که او را می دیدند به فقر خود می خندید و از او امر می کرد که از اینجا دور شود
[ترجمه گوگل]بعضی از بندگان که او را دیدند، به فقرش خندیدند و او را به زادگاهش دعوت کردند

پیشنهاد کاربران

برو گمشو یا برو بیرون

رسا بودن، رسا صحبت کردن

گمشو

نبودن، حالا چه به معنی خونه نبودن و مسافرت بودن، یا به معنی زنده نبودن.
while i'm gone: وقتی من نیستم . . .
how long will you be gone: چند وقت نیستی ( مسافرتی ) ؟


کلمات دیگر: