کلمه جو
صفحه اصلی

catabolic


معنی : وابسته به فروساخت
معانی دیگر : وابسته به کاتابولیسم یادگرگونی بافتها

انگلیسی به فارسی

وابسته به فروساخت، وابسته به کاتابولیسم یا دگرگونی بافت‌ها


کاتابولیک، وابسته به فروساخت


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to the metabolism, pertaining to the metabolic breakdown of plant and animal material in the body to release energy (biology)

مترادف و متضاد

وابسته به فروساخت (صفت)
catabolic

جملات نمونه

1. Advance on the microorganisms, catabolic pathway and initial dioxygenase for aerobic biodegradation of a variety of compounds were reviewed.
[ترجمه ترگمان]قبل از بررسی میکرو ارگانیسم ها، مسیر catabolic و dioxygenase اولیه برای تجزیه زیستی aerobic از انواع ترکیبات مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]پیشرفت در مورد میکروارگانیسم ها، مسیر کاتابولیک و دیوکسی گنای اولیه برای تجزیه بیولوژیکی هوازی ترکیبات مختلف مورد بررسی قرار گرفت

2. Microorganisms are an important group of organism mainly catabolic metabolism, which display extreme abundance in biodiversity.
[ترجمه ترگمان]Microorganisms گروه مهمی از ارگانیسم عمدتا catabolic هستند، که تنوع زیستی زیادی در تنوع زیستی به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]میکروارگانیسمها یک گروه مهم از ارگانیسم عمدتا متابولیسم کاتابولیک هستند که فراوانی شدید در تنوع زیستی دارند

3. The transition into the catabolic or open wound phase of injury is often not clearly demarcated.
[ترجمه ترگمان]انتقال به فاز جراحت باز یا باز از آسیب اغلب به وضوح مشخص نشده است
[ترجمه گوگل]انتقال به مرحله کاتابولیک یا باز زخم آسیب دیده اغلب به وضوح مشخص نشده است

4. It inhibits lysosomal enzymes in the catabolic phase of inflammation.
[ترجمه ترگمان]این رشته از آنزیم های lysosomal در فاز catabolic التهاب جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]این آنزیم های لیزوزومی را در فاز کاتابولیک التهاب مهار می کند

5. Inosine, one of the catabolic products of purine nucleotide, has long been clinically used to supplementally treat a variety of diseases due to its involvement in energy synthesis.
[ترجمه ترگمان]Inosine، یکی از محصولات catabolic of purine مدت ها است که به طور بالینی برای درمان انواعی از بیماری ها به دلیل دست داشتن در سنتز انرژی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]Inosine، یکی از محصولات کاتابولیک نوکلئوتید پورین، به مدت طولانی از لحاظ بالینی برای متابولیسم انواع بیماری ها به دلیل دخالت آن در سنتز انرژی استفاده شده است

6. Microorganisms are an important group of organism ma inly performing catabolic metabolism, which display extreme abundance in biodiversity.
[ترجمه ترگمان]Microorganisms یک گروه مهم از موجودات زنده است که متابولیسم catabolic را انجام می دهد، که تنوع بسیار زیادی در تنوع زیستی به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]میکروارگانیسم ها یک گروه مهم از ارگانیزم هستند که متابولیسم کاتابولیک را انجام می دهند که فراوانی فراوانی را در تنوع زیستی نشان می دهند

7. Parentera 1 nutrition support can provide nutrition for body catabolic throughcentral vein.
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی تغذیه Parentera ۱ می تواند مواد غذایی را برای رگ catabolic بدن فراهم کند
[ترجمه گوگل]حمایت از تغذیه Parentera 1 می تواند تغذیه برای ورید مرکزی کاتابولیک بدن را فراهم کند

8. She is at risk for further nutrient depletion owing to catabolic effects of major surgery and inflammation, glycosuria, and gastrointestinal nutrient losses.
[ترجمه ترگمان]او در خطر کاهش بیشتر مواد مغذی به خاطر اثرات سمی جراحی اصلی و التهاب، التهاب معده و مواد مغذی معده و روده است
[ترجمه گوگل]به علت اثرات کاتابولیک جراحی عمده و التهاب، گلیسوزوری و ضایعات مواد مغذی دستگاه گوارش، او در معرض خطر کاهش بیشتر مواد مغذی قرار دارد

9. ADA which has important relationships with the immune system of the body, is a kind of catabolic enzymes of nucleic acid. ADA can specifically catalyze adenosine to generate irreversible deamination.
[ترجمه ترگمان]ADA که روابط مهمی با سیستم ایمنی بدن دارد، نوعی از آنزیم های catabolic برای اسید نوکلییک هستند ADA می تواند به طور خاص آدنوزین را کاتالیز کند تا deamination برگشت ناپذیر ایجاد کند
[ترجمه گوگل]ADA که دارای ارتباطات مهم با سیستم ایمنی بدن است، نوعی آنزیم کاتابولیک اسید نوکلئیک است ADA می تواند به طور خاص کاتالیز آدنوزین برای تولید deamination برگشت ناپذیر


کلمات دیگر: