کلمه جو
صفحه اصلی

behoove


معنی : شایسته بودن، امدن به، واجب بودن، فرض بودن، اقتضاء کردن
معانی دیگر : لازم بودن، بایسته بودن، بایستن، (نادر) شایسته (از نظر اخلاقی)، (املای این واژه در انگلیس: behove)، فر­ بودن، درمورد لباس امدن به

انگلیسی به فارسی

واجب بودن، فرض بودن، اقتضا کردن، شایسته بودن، (درمورد لباس) آمدن به


behoove، واجب بودن، فرض بودن، اقتضاء کردن، شایسته بودن، امدن به


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: behooves, behooving, behooved
(1) تعریف: to be necessary or suitable for; befit.

- It behooves the witness not to break his oath.
[ترجمه ترگمان] بر استی بر این است که قسم خود را نشکند
[ترجمه گوگل] شواهد لازم است که سوگند خود را شکست ندهد

(2) تعریف: to be prudent or advisable for.

- It behooves you to keep his good opinion.
[ترجمه ترگمان] تنها چیزی که لازمه اینه که نظر خوبش رو حفظ کنی
[ترجمه گوگل] شما باید عقیده خوبی داشته باشید

• be worthwhile for

مترادف و متضاد

شایسته بودن (فعل)
merit, fit, adequate, behoove, behove, beseem

امدن به (فعل)
behoove, behove, become

واجب بودن (فعل)
behoove, behove

فرض بودن (فعل)
behoove, behove

اقتضاء کردن (فعل)
behoove, behove

be necessary, proper


Synonyms: be expected, befit, be fitting, be incumbent upon, be needful, be one’s obligation, be required, be requisite, be right, beseem, owe it to, suit


جملات نمونه

1. It behooves companies to tread carefully in this area because even seemingly innocuous questions can get them into trouble.
[ترجمه ترگمان]بر این اساس که شرکت ها با دقت در این منطقه گام بر می دارند، زیرا حتی سوالات بی بی ضرر می تواند آن ها را به دردسر بیاندازد
[ترجمه گوگل]این شرکت ها باید با دقت در این زمینه اقدام کنند زیرا حتی سوالات بی نظیر می توانند آنها را در معرض مشکلات قرار دهند

2. In the meantime, it behooves us all, patients and doctors alike, to learn how the health insurance industry works.
[ترجمه ترگمان]در این میان، همه ما همه، بیماران و پزشکان به طور یک سان بر همه ما مسلط هستند تا یاد بگیرند که صنعت بیمه درمانی چگونه کار می کند
[ترجمه گوگل]در عین حال، همه ما، بیماران و پزشکان به طور یکسان باید به یاد بیاوریم که چگونه صنعت بیمه درمانی کار می کند

3. Smoking is absolutely to health harmful and profitless, behoove prohibits in the round.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن به طور کامل برای سلامتی مضر و مضر است
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن به سلامتی مضر و بی عیب و نقص است، در طول دوران ممنوع است

4. Accordingly, expectant formation and newer procedure behoove get detailed theory studies.
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، انتظار تشکیل انتظار و روش جدیدتر، مطالعات نظری دقیق تری به دست خواهند آورد
[ترجمه گوگل]بر این اساس، شکل گیری انتظارات و روش جدیدتر، مطالعات نظری دقیقتری را دریافت می کنند

5. Characteristic behoove makes competition ability and translate into productivity.
[ترجمه ترگمان]مشخصه یابی نشان دهنده توانایی رقابت و ترجمه به بهره وری است
[ترجمه گوگل]رفتار مشخصی باعث می شود توانایی رقابت و تبدیل به بهره وری شود

6. If the other side tells your tort, behoove quote should have all limits of authority project.
[ترجمه ترگمان]اگر طرف دیگر به ضرر ضرر شما باشد، quote باید تمام محدوده های پروژه اقتدار را داشته باشد
[ترجمه گوگل]اگر طرف دیگر نقص خود را بیان کند، نقل قول behoove باید تمام محدودیت های پروژه اقتدار داشته باشد

7. It is the secret private space in household, behoove gets courteous reception.
[ترجمه ترگمان]این یک فضای خصوصی مخفی در خانه است که behoove مودبانه دریافت می کند
[ترجمه گوگل]این فضای خصوصی مخفی در خانه است، باید پذیرش مؤدبانه باشد

8. Consequently, agricultural bank anti - corruption defeats behoove from correct violate compasses manage grab.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، مبارزه با فساد مالی بانکی behoove behoove را از نقض قانون compasses نقض می کند
[ترجمه گوگل]درنتیجه، شکست های ضد فساد اداری بانک های کشاورزی از نقاط ضعف درست استفاده می کنند

9. Haughtily raise oneself slightly says: " Majesty talks, boy behoove is tongueless. "
[ترجمه ترگمان]haughtily خود را کمی بزرگ می کند و می گوید: \" مذاکرات اعلیحضرت، پسر behoove، tongueless است \"
[ترجمه گوگل]به طرز حیرت انگیزی خود را کمی می گوید: 'مذاکرات اعلیحضرت، پسر behoove غیر زبان است '

It behooves us to be more careful.

بایستی بیشتر دقت کنیم.


It behooves you to think for yourself.

باید به‌طور مستقل فکر کنی.


She spoke courageously, as it behooved.

او همان‌طور که می‌بایست، با شهامت صحبت کرد.


پیشنهاد کاربران

ملزم کردن


کلمات دیگر: