بویژه، مخصوصا، بخصوص، صریحا، دقیقا
specifically
بویژه، مخصوصا، بخصوص، صریحا، دقیقا
انگلیسی به فارسی
بویژه،مخصوصا،بخصوص،صریحا،دقیقا
به طور مشخص
انگلیسی به انگلیسی
• in a specific manner; in a limited manner; particularly
you use specifically to emphasize that a subject is being considered separately from other subjects.
you also use specifically to indicate that you are stating or describing something precisely.
specifically can also be used to emphasize a particular way of describing something, often when you are contrasting this with other ways of describing it.
you use specifically to emphasize that a subject is being considered separately from other subjects.
you also use specifically to indicate that you are stating or describing something precisely.
specifically can also be used to emphasize a particular way of describing something, often when you are contrasting this with other ways of describing it.
مترادف و متضاد
expressly, particularly
Synonyms: accurately, categorically, characteristically, clearly, concretely, correctly, definitely, distinctively, especially, exactly, explicitly, in detail, indicatively, individually, in specie, minutely, peculiarly, pointedly, precisely, respectively, specially
Antonyms: broadly, generally
جملات نمونه
1. We haven't specifically targeted school children.
[ترجمه Meti] ما صراحتا بچه مدرسه ای هارا هدف قرار نداده بودیم
[ترجمه ترگمان]ما به طور خاص بچه های مدرسه ای را هدف قرار نداده ایم[ترجمه گوگل]ما به طور خاص به بچه های مدرسه نمی رویم
2. The bottle was specifically labeled "poison. ".
[ترجمه hnh] بطری دقیقا برچسب گذاری شده بود ( سم )
[ترجمه ترگمان]بطری به طور خاص \"زهر\" بود[ترجمه گوگل]بطری به طور خاص برچسب 'سم' بود '
3. In recent years, doctors have been trained specifically for general practice.
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، پزشکان به طور خاص برای تمرین عمومی آموزش دیده اند
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، پزشکان به طور خاص برای تمرین عمومی آموزش دیده اند
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، پزشکان به طور خاص برای تمرین عمومی آموزش دیده اند
4. The book was written specifically for children.
[ترجمه ترگمان]این کتاب به طور خاص برای کودکان نوشته شده است
[ترجمه گوگل]این کتاب به طور خاص برای کودکان نوشته شده است
[ترجمه گوگل]این کتاب به طور خاص برای کودکان نوشته شده است
5. I specifically asked you not to do that!
[ترجمه ترگمان]من صریحا ازت خواستم این کار رو نکنی
[ترجمه گوگل]من به طور خاص از شما خواسته ام که این کار را انجام ندهم!
[ترجمه گوگل]من به طور خاص از شما خواسته ام که این کار را انجام ندهم!
6. The Act specifically prohibits any council from spending money for political purposes.
[ترجمه ترگمان]این قانون به طور خاص هر شورایی را از خرج کردن پول برای اهداف سیاسی منع می کند
[ترجمه گوگل]این قانون به طور خاص هر شورا را از صرف پول برای اهداف سیاسی ممنوع می کند
[ترجمه گوگل]این قانون به طور خاص هر شورا را از صرف پول برای اهداف سیاسی ممنوع می کند
7. The newspaper, or more specifically, the editor, was taken to court for publishing the photographs.
[ترجمه ترگمان]روزنامه، یا به طور خاص سردبیر، برای انتشار عکس به دادگاه برده شد
[ترجمه گوگل]این روزنامه یا به طور مشخص سردبیر برای انتشار عکسها به دادگاه رسید
[ترجمه گوگل]این روزنامه یا به طور مشخص سردبیر برای انتشار عکسها به دادگاه رسید
8. These jeans are designed specifically for women.
[ترجمه ترگمان]این شلوار به طور خاص برای زنان طراحی شده است
[ترجمه گوگل]این شلوار جین مخصوص زنان است
[ترجمه گوگل]این شلوار جین مخصوص زنان است
9. Set aside a period of time specifically for study.
[ترجمه ترگمان]یک دوره زمانی را به طور خاص برای مطالعه کنار بگذارید
[ترجمه گوگل]جدا کردن یک دوره زمانی به طور خاص برای مطالعه
[ترجمه گوگل]جدا کردن یک دوره زمانی به طور خاص برای مطالعه
10. This is a European, and not a specifically British, problem.
[ترجمه ترگمان]این یک اروپایی است و نه یک مشکل خاص بریتانیا
[ترجمه گوگل]این یک مشکل اروپایی و نه به طور خاص انگلیسی است
[ترجمه گوگل]این یک مشکل اروپایی و نه به طور خاص انگلیسی است
11. The law specifically prohibits acts of this kind.
[ترجمه ترگمان]قانون به طور خاص اعمال این نوع را ممنوع کرده است
[ترجمه گوگل]این قانون به طور خاص این اعمال را ممنوع می کند
[ترجمه گوگل]این قانون به طور خاص این اعمال را ممنوع می کند
12. We tailored the part specifically for her.
[ترجمه ترگمان]ما این قسمت را به طور خاص برای او طراحی کردیم
[ترجمه گوگل]ما بخش را به طور خاص برای او طراحی کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما بخش را به طور خاص برای او طراحی کرده ایم
13. Some of the data was specifically excluded from the report.
[ترجمه ترگمان]برخی از داده ها به طور خاص از گزارش حذف شدند
[ترجمه گوگل]بعضی از داده ها به طور خاص از این گزارش حذف شدند
[ترجمه گوگل]بعضی از داده ها به طور خاص از این گزارش حذف شدند
14. I told you specifically not to do that.
[ترجمه ترگمان]من به تو گفتم که این کار رو نکنی
[ترجمه گوگل]من به شما گفتم که این کار را انجام ندهید
[ترجمه گوگل]من به شما گفتم که این کار را انجام ندهید
15. I specifically asked you not to be late.
[ترجمه ترگمان]من صریحا ازت خواستم که دیر نکنی
[ترجمه گوگل]من به طور خاص از شما خواسته ام که دیر شود
[ترجمه گوگل]من به طور خاص از شما خواسته ام که دیر شود
پیشنهاد کاربران
به طور دقیق، به طور خاص، به طور ویژه
به طور خاص
صراحتا
به بیان دقیق تر
بطور اختصاصی
اختصاصا
Specifically, used when saying exactly what you are referring to, when you are explaining something.
با جزئیاتِ بیشتری
منحصرا
تلویحاً
مخصوصا
in a way that is exact and clear; precisely.
به طور دقیق و واضح و صریح ( با جزئیات )
با صراحت ( صراحتا )
به طور دقیق و واضح و صریح ( با جزئیات )
با صراحت ( صراحتا )
صریحا، آشکارا
یکی از کاربران نوشته �تلویحا� که اشتباهه. تلویحا یعنی غیرمستقیم.
یکی از کاربران نوشته �تلویحا� که اشتباهه. تلویحا یعنی غیرمستقیم.
specifically ( adv ) = particularly ( adv )
به معناهای :بخصوص، مخصوصاً، به ویژه، به طور خاص، خاصی، دقیقا، به طور دقیق
به معناهای :بخصوص، مخصوصاً، به ویژه، به طور خاص، خاصی، دقیقا، به طور دقیق
کلمات دیگر: