کبود (در اثر ضربه یا کتک)، سیاه و آبی (مثل جای نیشگون)، کوفته، کبود و سیاه در اثر ضربت وغیره
black and blue
کبود (در اثر ضربه یا کتک)، سیاه و آبی (مثل جای نیشگون)، کوفته، کبود و سیاه در اثر ضربت وغیره
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: discolored or covered with discolorations from blood coagulated under the skin; bruised.
• مشابه: livid
• مشابه: livid
• someone who is black and blue is badly bruised, usually because they have been hit by someone.
جملات نمونه
1. Whenever she refused, he'd beat her black and blue.
[ترجمه سمیرا] هر دفعه که او قبول نمیکند، او را سیاه و کبود میکند.
[ترجمه ترگمان]هر بار که رد می شد، سیاه و کبود او را می زد[ترجمه گوگل]هر زمان که او رد شد، او را سیاه و آبی خود را ضرب و شتم
2. The mother pinched her baby black and blue.
[ترجمه ترگمان]مادر طفل معصوم و آبی خود را نیشگون گرفت
[ترجمه گوگل]مادر مادرش را سیاه و آبی رنگ زد
[ترجمه گوگل]مادر مادرش را سیاه و آبی رنگ زد
3. His arm was black and blue.
[ترجمه ترگمان]دستش سیاه و کبود بود
[ترجمه گوگل]بازو او سیاه و سفید بود
[ترجمه گوگل]بازو او سیاه و سفید بود
4. He leathered the slave black and blue.
[ترجمه ترگمان] اون برده سیاه و کبود - ه
[ترجمه گوگل]او برده سیاه و آبی چیده بود
[ترجمه گوگل]او برده سیاه و آبی چیده بود
5. Bud's nose was still black and blue.
[ترجمه ترگمان]دماغ باد هنوز سیاه و کبود بود
[ترجمه گوگل]بینی Bud هنوز سیاه و آبی بود
[ترجمه گوگل]بینی Bud هنوز سیاه و آبی بود
6. He punched me until I was black and blue.
[ترجمه ترگمان]او به من مشت زد تا اینکه سیاه و کبود شدم
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که من سیاه و آبی بود، مینوشیدم
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که من سیاه و آبی بود، مینوشیدم
7. They often beat them black and blue or scar their faces with a razor.
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها را سیاه و آبی می زدند و یا جای زخم روی صورتشان را با تیغ می کشیدند
[ترجمه گوگل]آنها اغلب آنها را سیاه و سفید آبی و یا چهره خود را با یک تیغ زدن به آنها ضربه زدن
[ترجمه گوگل]آنها اغلب آنها را سیاه و سفید آبی و یا چهره خود را با یک تیغ زدن به آنها ضربه زدن
8. Both eyes are black and blue.
[ترجمه ترگمان]هر دو چشم سیاه و آبی هستند
[ترجمه گوگل]هر دو چشم سیاه و آبی هستند
[ترجمه گوگل]هر دو چشم سیاه و آبی هستند
9. My leg was black and blue where the kid had kicked me.
[ترجمه ترگمان]پایم سیاه و کبود بود، جایی که بچه مرا لگد کرده بود
[ترجمه گوگل]پا من سیاه و آبی بود که بچه بود من را لگد زده بود
[ترجمه گوگل]پا من سیاه و آبی بود که بچه بود من را لگد زده بود
10. Further inspection revealed that she was black and blue from her waist to her knees.
[ترجمه ترگمان]بررسی های بیشتر آشکار شد که او از کمر تا زانو کبود و کبود است
[ترجمه گوگل]بازرسی های بیشتر نشان داد که از کمر به زانو به صورت سیاه و آبی رنگ بود
[ترجمه گوگل]بازرسی های بیشتر نشان داد که از کمر به زانو به صورت سیاه و آبی رنگ بود
11. She pinched her own arm until it was black and blue.
[ترجمه ترگمان]او بازویش را نیشگون گرفت تا اینکه سیاه و کبود شد
[ترجمه گوگل]او بازوی خود را تا زمانی که سیاه و آبی بود، خنثی کرد
[ترجمه گوگل]او بازوی خود را تا زمانی که سیاه و آبی بود، خنثی کرد
12. Williams again wore the provocative black and blue outfit that drew international attention when unveiled in the opening round.
[ترجمه ترگمان]ویلیامز بار دیگر لباس سیاه و آبی تحریک کننده را به همراه داشت که وقتی در دور اول رونمایی شد، توجه بین المللی را به خود جلب کرد
[ترجمه گوگل]ویلیامز دوباره لباس سیاه و آبی تحریک آمیز را پوشید که توجه جهانیان را در دوران بازنویسی نشان داد
[ترجمه گوگل]ویلیامز دوباره لباس سیاه و آبی تحریک آمیز را پوشید که توجه جهانیان را در دوران بازنویسی نشان داد
13. The slave was leathered black and blue.
[ترجمه ترگمان]برده سیاه و کبود شده بود
[ترجمه گوگل]برده چرمی سیاه و سفید بود
[ترجمه گوگل]برده چرمی سیاه و سفید بود
14. "Just that Popat Lal beats Ganga Bai black and blue, " I teased her.
[ترجمه ترگمان]من به او گفتم: \" فقط اینکه لال Lal به Ganga بای سیاه و آبی می زند \"
[ترجمه گوگل]'فقط این که Popat Lal ضرب و شتم Ganga Bai سیاه و سفید آبی،' من او را teased
[ترجمه گوگل]'فقط این که Popat Lal ضرب و شتم Ganga Bai سیاه و سفید آبی،' من او را teased
15. If my seth didn't beat me black and blue, then he must be an absolutely third-class seth.
[ترجمه ترگمان]اگر سث من رو سیاه و کبود کتک نزده بود، پس حتما باید به طور قطع عضو سوم کلاس سث باشه
[ترجمه گوگل]اگر سات من سیاه و آبی را ضربد نزند، پس باید یک سکه کاملا درجه سوم باشد
[ترجمه گوگل]اگر سات من سیاه و آبی را ضربد نزند، پس باید یک سکه کاملا درجه سوم باشد
پیشنهاد کاربران
Idiom :
سیاه و کبود
سیاه و کبود شده
Badly bruised
به عنوان مثال :
The boxer was black and blue after losing the fight.
سیاه و کبود
سیاه و کبود شده
Badly bruised
به عنوان مثال :
The boxer was black and blue after losing the fight.
سیاه و کبود
Me and my friends will beat you black a blue till you can't take it any more
Me and my friends will beat you black a blue till you can't take it any more
کلمات دیگر: