کلمه جو
صفحه اصلی

casserole


معنی : نوعی غذای مرکب از گوشت وارد، ظرف خوراک پزی سفالی یاشیشهای
معانی دیگر : دیزی (معمولا از شیشه یا سفال که دری از جنس خودش دارد و خوراک را در آن آهسته پز می کنند و در خود آن سرو می کنند)، کماجدان، خوراکی که در این گونه دیزی (معمولا در فر) پخته می شود، طاس کباب، طاس کباب کردن، (در دیزی و در داخل فر) آهسته پز کردن

انگلیسی به فارسی

نوعی غذای مرکب از گوشت وارد، ظرف خوراک پزی سفالی یا شیشه‌ای


کلم بروکلی، نوعی غذای مرکب از گوشت وارد، ظرف خوراک پزی سفالی یاشیشهای


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a dish, often deep and covered, in which food can be baked and served.

(2) تعریف: the edible contents of such a dish.

(3) تعریف: a small, deep crucible with a handle, used in chemical laboratories.

• baking dish of glass or pottery; any mixture of food cooked in a casserole dish
a casserole is a dish made by cooking food in liquid in an oven.
a casserole is also a large, heavy container with a lid which is used for cooking.

مترادف و متضاد

نوعی غذای مرکب از گوشت وارد (اسم)
casserole

ظرف خوراک پزی سفالی یا شیشه ای (اسم)
casserole

dish consisting of a combination of cooked food


Synonyms: covered dish, goulash, hash, meat pie, pot pie, pottage, stew, stroganoff


جملات نمونه

1. Put the chicken pieces in a casserole.
[ترجمه ترگمان]تیکه مرغ رو بذار تو آب
[ترجمه گوگل]قطعه مرغ را در یک کاسه قرار دهید

2. The lids of the casserole dishes are designed to double up as baking dishes.
[ترجمه ترگمان]The غذاهای casserole طوری طراحی شده اند که به اندازه پخت غذا دو برابر شوند
[ترجمه گوگل]ظروف ظروف کاسه ای به شکل ظروف پخت و پز طراحی شده اند

3. A casserole was already in the oven cooking gently for luncheon.
[ترجمه ترگمان]غذا در اجاق آشپزخانه به آرامی برای ناهار درست شده بود
[ترجمه گوگل]یک نعلبکی در آشپزخانه به آرامی برای ناهار بود

4. Shall I do the casserole in the oven?
[ترجمه ترگمان]خوراک گوشت را در اجاق خواهم کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم فلفل دلمه ای را در فر بگذارم؟

5. Cover the casserole with a tight-fitting lid.
[ترجمه ترگمان]the را با یک سرپوش محکم بپوشانید
[ترجمه گوگل]کلم بروکلی را با یک پوشش محکم بسته بندی کنید

6. I was thinking of doing a casserole tonight.
[ترجمه ترگمان]داشتم فکر می کردم که امشب شام درست کنم
[ترجمه گوگل]من فکر میکردم امشب یک فنجان قهوه درست کنم

7. Would you like to order some more casserole?
[ترجمه ترگمان]میخوای غذای بیشتری سفارش بدی؟
[ترجمه گوگل]آیا میخواهید یک نعلبکی را ترجیح بدهید؟

8. We had vegetable casserole with a fruit salad to follow .
[ترجمه ترگمان]ما خوراک سبزی با سالاد میوه داشتیم که باید دنبالش می کردیم
[ترجمه گوگل]ما سالاد نخود فرنگی داریم که سالاد میوه ای را دنبال می کند

9. Every night he cooked up a big casserole.
[ترجمه ترگمان]هر شب یه غذای چینی درست می کرد
[ترجمه گوگل]هر شب او یک نعلبکی بزرگ را پخته کرد

10. Place the chicken in an ovenproof casserole and sprinkle the dry soup mix over.
[ترجمه ترگمان]مرغ را در محلول ovenproof قرار دهید و مخلوط سوپ خشک را روی آن بریزید
[ترجمه گوگل]مرغ را در یک کاسه ی ضدعفونی قرار دهید و مخلوط سوپ خشک را بپاشید

11. With the fish in a large casserole, slowly add warm olive oil and garlic from one pot and cream from another.
[ترجمه ترگمان]با ماهی که در a قرار دارد، به آرامی روغن زیتون گرم و سیر را از یک قابلمه و کرم به دیگری اضافه کنید
[ترجمه گوگل]با ماهی در یک کاسه بزرگ، به آرامی روغن زیتون گرم و سیر را از یک گلدان و کرم از یک دیگر اضافه کنید

12. Melt the remaining 3 tablespoons butter in heavy casserole. Add flour and cook over low heat 2 minutes.
[ترجمه ترگمان]۳ قاشق سوپ خوری باقیمانده را در casserole سنگین ذوب کنید در عرض ۲ دقیقه آرد و بپزید را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]باقی مانده 3 قاشق غذاخوری کره را در کاسه ی شکننده سنگین کنید اضافه کردن آرد و طبخ بیش از حد حرارت 2 دقیقه

13. Season the casserole to taste with salt and pepper and garnish with freshly chopped parsley before serving.
[ترجمه ترگمان]فصل کردن casserole با نمک و فلفل و garnish با جعفری خرد شده قبل از خدمت
[ترجمه گوگل]فلفل دلمه ای را با نمک و فلفل طعم دهید و قبل از خدمت با جعفری تازه خرد شود

14. In a large flameproof casserole, fry the chicken joints in the oil until golden brown.
[ترجمه ترگمان]در یک خوراک ماهی بزرگ، گوشت مرغ را تا زمانی که قهوه ای طلایی باشد، در روغن درست کنید
[ترجمه گوگل]در یک فلفل انجماد بزرگ، مایع مرغ را در روغن تا قهوه ای طلایی سرخ کنید

پیشنهاد کاربران

نوعی غذای مرکب از گوشت وارد ، ظرف خوراک پزی سفالی یاشیشه ای، دیزی

ارام پز


به غذایی اطلاق می شود که در یک ظرف بزرگ با دیواره عمیق در فر پخته شده و در همان ظرف هم سرو می شود
�ویکی پدیا�

طاس کباب


کلمات دیگر: