1. they were an affectionate couple
آنها زوج مهربانی بودند.
2. I would rather have the affectionate regard of my fellow men than I would have heaps and mines of gold.
[ترجمه ترگمان]من ترجیح می دهم که نسبت به افراد خود بیش از آن که توده های طلا و معادن طلا داشته باشم، محبت بیشتری داشته باشم
[ترجمه گوگل]من ترجیح می دهم که نسبت به همسایگانم مهربان باشم تا اینکه من می توانم سنگ های معدنی و طلا داشته باشم
3. He is very affectionate towards his children.
[ترجمه ترگمان]نسبت به فرزندانش خیلی مهربان است
[ترجمه گوگل]او نسبت به فرزندانش بسیار مهربان است
4. Affectionate birthday greetings. Birthday means a new beginning and a new chance to take hold on life.
[ترجمه ترگمان]تبریک و تبریک عید میلاد مسیح تولد به معنای آغاز جدید و یک فرصت جدید برای ادامه زندگی است
[ترجمه گوگل]تبریک تولد خوش گذشت تولد به معنی یک شروع جدید و شانس جدید برای نگه داشتن در زندگی است
5. If all affectionate care, that I would rather no one answered.
[ترجمه ترگمان]اگر همه توجه کنید، من ترجیح می دهم کسی جواب ندهد
[ترجمه گوگل]اگر همه مراقبت های مودبانه، من ترجیح می دهم هیچ کس پاسخ ندهد
6. A puppy is naturally affectionate and excitable.
[ترجمه ترگمان]یک توله سگ طبیعی و خون گرم است
[ترجمه گوگل]یک توله سگ طبیعی است مهربان و تحریک پذیر است
7. He gave her an affectionate squeeze.
[ترجمه ترگمان]و فشاری محبت آمیز به او داد
[ترجمه گوگل]او یک فشار عشقی به او داد
8. His face took on an affectionate glow.
[ترجمه ترگمان]چهره اش از شور و شوق می درخشید
[ترجمه گوگل]چهره او درخشیدگی محبت آمیز بود
9. Let's 'sign our'selves 'Your affectionate students'.
[ترجمه ترگمان]بیا selves را امضا کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید خودمان را «دانش آموزان محترمانهمان» بنشانیم
10. She is an affectionate child and loves to be hugged and kissed.
[ترجمه ترگمان]او یک کودک مهربان است و دوست دارد در آغوش بگیرد و ببوسد
[ترجمه گوگل]او یک کودک مهربان است و دوست دارد به آغوش و بوسیدن بپردازد
11. She took affectionate leave of her mother.
[ترجمه ترگمان]مادر از مادرش خداحافظی کرد
[ترجمه گوگل]او مادربزرگ را ترک کرد
12. She was by nature a very affectionate person.
[ترجمه ترگمان]او ذاتا آدم مهربانی بود
[ترجمه گوگل]او طبیعتا یک شخص بسیار مهربان بود
13. He is the most affectionate and cuddly dog I have ever known.
[ترجمه ترگمان]او زیباترین و affectionate سگی است که تا به حال دیده ام
[ترجمه گوگل]او سگ ترجیح داده و دوست داشتنی است که تا به حال شناخته شده است
14. She gave her mother an affectionate hug.
[ترجمه ترگمان]مادر او را بغل کرد
[ترجمه گوگل]او مادرش را با آغوش آرزوی به مادرش داد