کلمه جو
صفحه اصلی

go out of business


(شرکت و مغازه و غیره) تعطیل شدن (برای همیشه)

جملات نمونه

1. Some of old newspapers had to go out of business for low sales.
[ترجمه ترگمان]بعضی از روزنامه های قدیمی مجبور بودند برای فروش پایین از کسب وکار خارج شوند
[ترجمه گوگل]برخی از روزنامه های قدیمی مجبور شدند از فروش کمتری بیرون بیایند

2. Some travel companies will probably go out of business this summer.
[ترجمه ترگمان]برخی از شرکت های مسافرتی تابستان امسال احتمالا خارج از کار خواهند شد
[ترجمه گوگل]برخی از شرکت های مسافرتی احتمالا از تابستان امسال بیرون می روند

3. Thousands of firms could go out of business.
[ترجمه ترگمان]هزاران شرکت می توانند از کسب وکار خارج شوند
[ترجمه گوگل]هزاران شرکت میتوانند از کسب و کار بیرون بیایند

4. As dozens of pubs go out of business, others are riding out the recession.
[ترجمه ترگمان]همانطور که بسیاری از رستوران ها از کسب وکار خارج می شوند، سایرین در حال خروج از رکود هستند
[ترجمه گوگل]همانطور که ده ها میخانه از کسب و کار بیرون می آیند، دیگران از رکود خارج می شوند

5. Some companies go out of business because market share is captured by competitors.
[ترجمه ترگمان]برخی از شرکت ها از کسب وکار خارج می شوند زیرا سهم بازار توسط رقبا تسخیر شده است
[ترجمه گوگل]بعضی از شرکت ها بیرون از کسب و کار بیرون می روند، زیرا سهم بازار توسط رقبا به دست می آید

6. Small companies will go out of business if they are not well managed.
[ترجمه ترگمان]اگر شرکت های کوچک خوب اداره نشوند، شرکت های کوچک از کسب وکار خارج می شوند
[ترجمه گوگل]اگر شرکتهای کوچک به درستی مدیریت نشوند، شرکت های کوچک از کسب و کار خارج خواهند شد

7. It will go out of business because it is always in the red.
[ترجمه ترگمان]این کار از کسب وکار خارج می شود چون همیشه قرمز است
[ترجمه گوگل]این امر از کار بیرون خواهد آمد، زیرا همیشه در قرمز است

8. The trader does not cause the company to go out of business.
[ترجمه ترگمان]این تاجر باعث نمی شود که شرکت از کسب وکار خارج شود
[ترجمه گوگل]معامله گر نمی تواند شرکت را از کسب و کار بیرون کند

9. It's a fact that thousands of companies go out of business every year.
[ترجمه ترگمان]این یک واقعیت است که هر ساله هزاران شرکت از کسب وکار خارج می شوند
[ترجمه گوگل]این واقعیت است که هزاران شرکت در هر سال از کسب و کار خارج می شوند

10. Yet, some thrive while others struggle or go out of business.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، برخی رشد می کنند در حالی که دیگران تقلا می کنند یا از کسب وکار خارج می شوند
[ترجمه گوگل]با این حال، برخی از رشد در حالی که دیگران مبارزه و یا خارج از کسب و کار

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

12. Any restaurant asking for your PIN code will go out of business, but when it comes to the web, users put themselves at risk sharing the same private information.
[ترجمه ترگمان]هر رستورانی که خواستار کد PIN شما باشد از کسب وکار خارج می شود، اما وقتی به وب می رسد، کاربران خود را در معرض خطر اشتراک گذاری اطلاعات خصوصی قرار می دهند
[ترجمه گوگل]هر رستوران که درخواست کد PIN خود را می کند از کسب و کار بیرون می آید، اما هنگامی که به وب می آید، کاربران خود را در معرض خطر به اشتراک گذاشتن اطلاعات خصوصی همان

13. Some of our customers, they go bankrupt go out of business.
[ترجمه ترگمان]برخی از مشتریان ما، ورشکست می شوند و از کسب وکار خارج می شوند
[ترجمه گوگل]برخی از مشتریان ما، آنها ورشکسته می شوند و از کار بیرون می روند

14. Staff were whispering that the company was about to go out of business.
[ترجمه ترگمان]اعضای ستاد در گوش هم پچ پچ می کردند که شرکت در شرف خروج از تجارت است
[ترجمه گوگل]کارکنان زمزمه می کردند که این شرکت در حال رفتن به خارج از کسب و کار است

15. A rumour has surfaced that the company is about to go out of business.
[ترجمه ترگمان]شایعه ای بر سر زبان ها افتاده است که شرکت قصد دارد از کسب وکار خارج شود
[ترجمه گوگل]شایعه شده است که این شرکت در حال رفتن به خارج از کسب و کار است

پیشنهاد کاربران

ورشکست شدن کنار رفتن

معنی نون آجر شدن هم میده:

he's going out of business , for God Sake !
محض رضای خدا ، طرف نونش داره آجر میشه !

از کار بیکار شدن
Put some jobs out of business
از کار بیکار کردن

Shut down
Close
Wind up


کلمات دیگر: