1. we decided to be adventurous and visit the smugglers' district on foot
تصمیم گرفتیم ماجراجویی کنیم و پیاده از محله ی قاچاقچیان دیدن کنیم.
2. Many teachers would like to be more adventurous and creative.
[ترجمه anahita] بسیاری از معلمان دوست دارند پرماجرا و خلاق تر باشند.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از معلمان دوست دارند ماجراجو و خلاق باشند
[ترجمه گوگل]بسیاری از معلمان دوست دارند که ماجراجو و خلاق تر باشند
3. John is an adventurous man, unafraid of risks.
[ترجمه ترگمان]جان مردی ماجراجو است، بی باک از خطر
[ترجمه گوگل]جان مردی پرماجرا است که از خطرات رنج نمی برد
4. For the more adventurous tourists, there are trips into the mountains with a local guide.
[ترجمه ترگمان]برای گردشگران ماجراجو، به همراه یک راهنمای محلی به کوهستان سفر می کنند
[ترجمه گوگل]برای گردشگران بیشتر پرماجرا، با راهنمایی محلی به کوه ها سفر می کنند
5. This essay is not very adventurous.
[ترجمه ترگمان]این مقاله خیلی ماجراجو نیست
[ترجمه گوگل]این مقاله بسیار پرماجرا نیست
6. I'm trying to be more adventurous with my cooking.
[ترجمه ترگمان]من دارم سعی می کنم که از آشپزی من بیشتر ماجراجو باشم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم با پخت و پز من سرگرم کننده تر باشد
7. The menu could have been more adventurous.
[ترجمه Mariyan] منو می توانست بی پروا تر باشد ( دبیر تر باشد )
[ترجمه ترگمان]این منو می تونست adventurous تر با شه
[ترجمه گوگل]منو می تواند بیشتر پرماجرا باشد
8. He had always wanted an adventurous life in the tropics.
[ترجمه ترگمان]او همیشه یک زندگی ماجراجو در مناطق حاره می خواست
[ترجمه گوگل]او همیشه می خواست یک زندگی پرماجرا در مناطق استوایی باشد
9. Warren was an adventurous businessman.
[ترجمه سارا] وارن یک تاجر جسور بود
[ترجمه ترگمان]وارن تاجر ماجراجو بود
[ترجمه گوگل]وارن یک تاجر پرماجرا بود
10. My interests include anything adventurous or challenging.
[ترجمه ترگمان]علایق من شامل هر چیز ماجراجو یا چالش برانگیز هستند
[ترجمه گوگل]منافع من شامل هرج و مرج و یا چالش برانگیز است
11. I was filled with envy at their adventurous lifestyle.
[ترجمه Tara] من با توجه به زندگی پرماجرای خود زندگی را با حسادت پر کردم
[ترجمه ترگمان]من از حسادت به سبک زندگی ماجراجویانه آن ها پر شده بودم
[ترجمه گوگل]من با توجه به شیوه زندگی پرماجرا خود را با حسادت پر کردم
12. Scots are an adventurous and inventive people.
[ترجمه ترگمان]اسکاتلندی ها افراد ماجراجو و مبتکرانه هستند
[ترجمه گوگل]اسکاتلندی ها افراد پرماجرا و اختراع هستند
13. This isn't highfalutin art-about-art. It's marvellous and adventurous stuff.
[ترجمه ترگمان]این پر طمطراق است - در مورد هنر کاره ای عجیب و غریبی است
[ترجمه گوگل]این هنر هنری در مورد هنر بالا نیست این چیزهای شگفت انگیز و پرماجرا است
14. Nothing makes a man so adventurous as an empty pocket. Victor Hugo
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز به عنوان یک جیب خالی این قدر ماجراجو نیست ویکتور هوگو
[ترجمه گوگل]هیچ چیز باعث می شود یک مرد به طوری سرگرم کننده به عنوان یک جیب خالی ویکتور هوگو
15. Naturally adventurous, she loved the life in Abyssinia, where nothing daunted her.
[ترجمه ترگمان]طبیعتا ماجراجو، زندگی را در Abyssinia دوست داشت، جایی که هیچ چیز او را ترسانده بود
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی ماجراجویانه، او زندگی را در Abyssinia دوست داشت، جایی که هیچ چیز او را ندیده بود