بطوروسیع، عموما، بابسطمعنی
broadly
بطوروسیع، عموما، بابسطمعنی
انگلیسی به فارسی
بهطور وسیع ،عموماً ،با بسط معنی
انگلیسی به انگلیسی
• at length, extensively
you can use broadly or broadly speaking to indicate that although there may be a few exceptions to what you are saying, it is true in almost all cases.
you can also use broadly to say that something happens to a large extent and in all the ways that are important.
if someone smiles broadly, their mouth is stretched very wide because they are very pleased or amused.
you can use broadly or broadly speaking to indicate that although there may be a few exceptions to what you are saying, it is true in almost all cases.
you can also use broadly to say that something happens to a large extent and in all the ways that are important.
if someone smiles broadly, their mouth is stretched very wide because they are very pleased or amused.
دیکشنری تخصصی
[نساجی] عموما - به طور وسیع
جملات نمونه
1. The President broadly got what he wanted out of his meeting.
[ترجمه موسی] رئیس جمهور به طور کلی آنچه را که می خواست از جلسه خود به دست آورد.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور به طور گسترده آنچه را که می خواست از جلسه خود برداشت[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به طور گسترده ای آنچه را که از جلسه اش می خواست، به دست آورد
2. She knows broadly what to expect.
[ترجمه ترگمان]او به خوبی می داند چه انتظاری داشته باشد
[ترجمه گوگل]او عمیقا می داند چی انتظار دارد
[ترجمه گوگل]او عمیقا می داند چی انتظار دارد
3. The government has broadly endorsed a research paper proposing new educational targets for 14 - year - olds .
[ترجمه موسی] دولت به طور فراگیر یک مقاله پژوهشی را پیشنهاد کرده است که اهداف جدید آموزشی را برای نوجوانان 14 ساله پیشنهاد می کند.
[ترجمه ترگمان]دولت به طور گسترده یک مقاله تحقیقی را تایید کرده است که اهداف آموزشی جدیدی را برای کودکان ۱۴ ساله ارائه می دهد[ترجمه گوگل]حکومت به طور گسترده ای یک مقاله پژوهشی را پیشنهاد می کند که اهداف آموزشی جدید را برای 14 ساله پیشنهاد می کند
4. The term 'business' is here interpreted broadly to include all types of organization in the public and private sectors.
[ترجمه موسی] اصطلاح "تجارت" در اینجا به طور گسترده ای تفسیر می شود که شامل انواع سازمانها در بخشهای دولتی و خصوصی است.
[ترجمه ترگمان]واژه کسب وکار در اینجا به طور گسترده تفسیر می شود تا همه انواع سازمان در بخش های دولتی و خصوصی را شامل شود[ترجمه گوگل]اصطلاح 'کسب و کار' در اینجا به طور گسترده ای تفسیر شده است که شامل همه نوع سازمان در بخش های عمومی و خصوصی است
5. The course is very broadly conceived .
[ترجمه ترگمان]این دوره بسیار وسیع است
[ترجمه گوگل]این دوره بسیار درک شده است
[ترجمه گوگل]این دوره بسیار درک شده است
6. Broadly speaking, I agree with you.
[ترجمه ترگمان]من با تو موافقم
[ترجمه گوگل]به طور کلی، با شما موافقم
[ترجمه گوگل]به طور کلی، با شما موافقم
7. His proposals met with a broadly favourable response.
[ترجمه موسی] پیشنهادهای وی با استقبال گسترده مطلوبی روبرو شد.
[ترجمه ترگمان]پیشنهادها او با پاسخ مثبت زیادی به هم رسیدند[ترجمه گوگل]پیشنهادات او با یک پاسخ به طور گسترده ای پاسخ داد
8. Broadly speaking, there are four types of champagne.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی چهار نوع شام پانی وجود دارد
[ترجمه گوگل]به طور کلی، چهار نوع شامپاین وجود دارد
[ترجمه گوگل]به طور کلی، چهار نوع شامپاین وجود دارد
9. We define education very broadly and students can study any aspect of its consequences for society.
[ترجمه موسی] ما آموزش را بسیار به طور گسترده تعریف می کنیم و دانش آموزان می توانند هر جنبه ای از پیامدهای آن را برای جامعه مطالعه کنند.
[ترجمه ترگمان]ما تحصیل را به طور وسیع تعریف می کنیم و دانش آموزان می توانند هر جنبه از عواقب آن را برای جامعه مورد مطالعه قرار دهند[ترجمه گوگل]ما تعریف بسیار گسترده ای را تعریف می کنیم و دانش آموزان می توانند هر جنبه ای از عواقب آن را برای جامعه مطالعه کنند
10. Going into the fourth lap, the two most broadly experienced riders led the field.
[ترجمه ترگمان]با رفتن به آغوش چهارم، دو دوچرخه سوار به طور گسترده تجربه کننده میدان را رهبری کردند
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری که به طور وسیع تجربه شده بود و در لبه چهارم قرار داشت، این میدان را هدایت کرد
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری که به طور وسیع تجربه شده بود و در لبه چهارم قرار داشت، این میدان را هدایت کرد
11. All our patients have broadly similar problems.
[ترجمه ترگمان]همه بیماران ما به طور گسترده مشکلات مشابهی دارند
[ترجمه گوگل]همه بیماران ما مشکلات مشابهی دارند
[ترجمه گوگل]همه بیماران ما مشکلات مشابهی دارند
12. He appeared in the doorway grinning broadly.
[ترجمه ترگمان]او در آستانه در ظاهر شد و به پهنای صورتش خندید
[ترجمه گوگل]در ظاهر او به طور گسترده ای ظاهر شد
[ترجمه گوگل]در ظاهر او به طور گسترده ای ظاهر شد
13. Most film locations broadly fit into two categories; those on private property and those in a public place.
[ترجمه ترگمان]اکثر مکان های فیلم به طور گسترده به دو دسته تقسیم می شوند: آن هایی که در مالکیت خصوصی هستند و آن هایی که در مکان های عمومی هستند
[ترجمه گوگل]بیشتر مکان های فیلم به دو دسته تقسیم می شوند: کسانی که در مالکیت خصوصی هستند و کسانی که در یک مکان عمومی هستند
[ترجمه گوگل]بیشتر مکان های فیلم به دو دسته تقسیم می شوند: کسانی که در مالکیت خصوصی هستند و کسانی که در یک مکان عمومی هستند
14. The various categories of operating expenditure are broadly in line with expectations.
[ترجمه ترگمان]مقوله های مختلف مخارج عملیاتی به طور گسترده با انتظارات همخوانی دارند
[ترجمه گوگل]دسته بندی های مختلف هزینه های عملیاتی به طور کلی با انتظارات مطابقت دارد
[ترجمه گوگل]دسته بندی های مختلف هزینه های عملیاتی به طور کلی با انتظارات مطابقت دارد
پیشنهاد کاربران
گسترده
به طور گسترده
پهن عریض عمومی
با دید باز
به طور وسیع، عموما، کاملا، اجمالا
روی هم رفته، به شیوه ای گسترده
به طور کلی
ب اختصار، ب اجمال
وسیعا، عمدتا
1 - به طور وسیع و گسترده 2 - بطور کلی و بدون وارد شدن در جزئیات
broadly ( adv ) = به طور گسترده و وسیع ، عموماٌ، به طور فراگیر ، عمدتاً، به طور کلی، کلاً، به طور گسترده، روی هم رفته، به طور وسیع
کلمات دیگر: