1. You also need an ecological and behavioral niche.
[ترجمه ترگمان]شما همچنین به یک موقعیت اکولوژیکی و رفتاری نیاز دارید
[ترجمه گوگل]شما همچنین به یک طرز رفتار زیست محیطی و رفتاری نیاز دارید
2. Although our early behavioral observations often stimulated productive studies, they often misled us in our understanding of a specific phenomenon.
[ترجمه ترگمان]اگرچه مشاهدات اولیه ما اغلب مطالعات سازنده را برانگیخته است، اما آن ها اغلب ما را در درک ما از یک پدیده خاص گمراه کردند
[ترجمه گوگل]گرچه مشاهدات رفتاری اولیه ما اغلب مطالعات مولد را تحریک می کردند، اغلب ما را در درک ما از یک پدیده خاص گمراه کردند
3. United Behavioral Health began performing administrative services for King County in the spring of 199
[ترجمه ترگمان]سازمان بهداشت رفتاری در بهار ۱۹۹ بار خدمات اجرایی را برای بخش کینگ اجرا کرد
[ترجمه گوگل]سلامت رفتاری سلامت ایالات متحده در بهار سال 199 شروع به انجام خدمات اداری برای پادشاه کرد
4. Review your notes to make sure that behavioral observations are stated and are not arbitrary judgments.
[ترجمه ترگمان]یادداشت های خود را بازبینی کنید تا مطمئن شوید که مشاهدات رفتاری بیان شده و قضاوت خودسرانه نیستند
[ترجمه گوگل]یادداشت های خود را مرور کنید تا مطمئن شوید که مشاهدات رفتاری بیان شده است و قضاوت های خودسرانه نیستند
5. Behavioral technology does not escape as easily as physical and biological technology because it threatens too many occult qualities.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی رفتاری به راحتی به عنوان تکنولوژی فیزیکی و بیولوژیکی فرار نمی کند زیرا بسیاری از کیفیات مرموز را تهدید می کند
[ترجمه گوگل]تکنولوژی رفتاری به آسانی به عنوان فن آوری فیزیکی و بیولوژیکی فرار می کند، زیرا ویژگی های بیش از حد مخفی را تهدید می کند
6. We can relate specific adult political attitudes and behavioral propensities to the manifest and latent political socialization experiences of childhood.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم نگرش های سیاسی بالغ خاص و تمایلات رفتاری را به تجربیات اجتماعی آشکار و پنهانی سیاسی دوران کودکی ربط دهیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم نگرش های خاص بزرگسالان سیاسی و تمایلات رفتاری به تجربیات اجتماعی و اجتماعی غالبا در دوران کودکی ارتباط برقرار کنیم
7. Such behavioral diversity serves the same function as genetic diversity, and indeed compensates for restrictions on genetic diversity.
[ترجمه ترگمان]این تنوع رفتاری نیز به عنوان تنوع ژنتیکی عمل می کند و در حقیقت محدودیت های تنوع ژنتیکی را جبران می کند
[ترجمه گوگل]چنین تنوع رفتاری عملکرد مشابهی با تنوع ژنتیکی دارد و در واقع محدودیت های تنوع ژنتیکی را جبران می کند
8. Behavioral therapists tend to rely on a variety of techniques and approaches to facilitate recovery.
[ترجمه ترگمان]therapists رفتاری تمایل دارند به انواع روش ها و رویکردها برای تسهیل ریکاوری تکیه کنند
[ترجمه گوگل]درمانگرهای رفتاری تمایل به تکیه بر تکنیک ها و روش های مختلف برای تسهیل بهبودی دارند
9. These men were spread out all along the behavioral continuum.
[ترجمه ترگمان]این مردان در تمام طول زنجیره رفتاری پراکنده شدند
[ترجمه گوگل]این مردان در سراسر طیف رفتاری گسترش یافتند
10. Do not interrupt the cultural and behavioral context of AIDS transmission, it argues.
[ترجمه ترگمان]این موضوع بحث می کند که زمینه فرهنگی و رفتاری انتقال ایدز را قطع نکنید
[ترجمه گوگل]این استدلال می کند که زمینه های فرهنگی و رفتاری انتقال ایدز را متوقف نکنید
11. These behavioral improvements occur only if the correct location is destroyed, not if the lesion is made nearby.
[ترجمه ترگمان]این بهبود رفتاری تنها در صورتی رخ می دهد که مکان صحیح نابود شود، نه در صورتی که ضایعه در آن نزدیکی ایجاد شود
[ترجمه گوگل]این بهبود رفتاری تنها در صورتی اتفاق می افتد که محل صحیح نابود شود، نه اگر ضایعه در این نزدیکی باشد
12. They grumbled about having to learn the behavioral assessments.
[ترجمه ترگمان]آن ها درباره اینکه باید ارزیابی های رفتاری را یاد بگیرند غر می زدند
[ترجمه گوگل]آنها در مورد نیاز به ارزیابی رفتاری درس می دادند
13. The researchers measured the patients' behavioral responses while the PET scan enabled them to estimate the levels of dopamine released.
[ترجمه ترگمان]محققان پاسخ های رفتاری بیماران را اندازه گیری کردند در حالی که اسکن PET به آن ها اجازه داد تا میزان دوپامین آزاد شده را تخمین بزنند
[ترجمه گوگل]محققان پاسخ های رفتاری بیماران را اندازه گیری کردند در حالیکه PET اسکن آنها را برای برآورد میزان آزاد شدن دوپامین آزاد کرد
14. The behavioral scientist has had no such luck.
[ترجمه ترگمان]دانشمند رفتاری چنین شانسی نداشته است
[ترجمه گوگل]دانشمند رفتاری چنین شانس ای نداشته است
15. For very simple organisms, such as micro-organisms, the behavioral mode is not as important as the genetic mode.
[ترجمه ترگمان]برای موجودات بسیار ساده مانند میکرو ارگانیسم ها، حالت رفتاری به اندازه حالت ژنتیکی مهم نیست
[ترجمه گوگل]برای موجودات بسیار ساده مانند میکرو ارگانیسم ها، رفتار رفتاری به اندازه حالت ژنتیکی مهم نیست