کلمه جو
صفحه اصلی

beadle


معنی : جارچی، مستخدم جزءکلیسا یا دانشگاه، منادی دادگاه، مامورانتظامات
معانی دیگر : (انگلیس) ناظم کلیسا، (کنیسه ی یهودیان) مباشر، متصدی امور روزمره، فراش

انگلیسی به فارسی

فراش، مستخدم جز کلیسا یا دانشگاه، جارچی، منادی دادگاه، مأمور انتظامات


بیادلی، جارچی، مستخدم جزءکلیسا یا دانشگاه، منادی دادگاه، مامورانتظامات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an official of an English church who ushers and maintains order during church services.

• parish official; ceremonial officer (e.g. of a church, college or city)

مترادف و متضاد

جارچی (اسم)
blazer, crier, beadle, herald, town crier, bellman, trumpeter, shouter

مستخدم جزء کلیسا یا دانشگاه (اسم)
beadle

منادی دادگاه (اسم)
beadle

مامور انتظامات (اسم)
beadle

جملات نمونه

1. It was, in fact, Mr Bumble the beadle, Oliver's old enemy.
[ترجمه ترگمان]در واقع آقای به مبل هم دشمن قدیمی اولیور بود
[ترجمه گوگل]در حقیقت، آقای بمبل، دشمن قدیمی، الیور بود

2. Then it's time for the adoration of Jeremy Beadle - for Beadle is about in Bognor today as guest of honour.
[ترجمه ترگمان]- پس وقتش است که به مبل راحتی جرمی را ستایش کنیم - به مبل امروز در Bognor به عنوان مهمان افتخاری برخوردار است
[ترجمه گوگل]پس از آن زمان برای جلب توجه جرمی بیضل - برای Beadle در حال حاضر در Bognor در حال حاضر به عنوان مهمان افتخار است

3. Under the Captaincy of Fred Beadle the brigade took part in many competitions winning many trophies, individual as well as for team events.
[ترجمه ترگمان]در زیر the فرد، تیپ در بسیاری از مسابقات پیروز شد و بسیاری از غنایم، افراد و رویداده ای تیمی را برد
[ترجمه گوگل]تحت فرماندهی فرد بیدل، تیپ در بسیاری از مسابقات شرکت کرد و برنده بسیاری از غنائم، فرد و همچنین رویدادهای تیم بود

4. They were in the custody of the court beadle who lived some distance away.
[ترجمه ترگمان]آن ها در تحت سرپرستی یک بازرس دربار بودند که در فاصله بسیار دوری زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]آنها در بازداشتگاه قضایی قرار داشتند که در فاصله دور زندگی می کردند

5. A very beadle to a humorous sigh.
[ترجمه ترگمان]بازرس آه بلندی کشید و گفت:
[ترجمه گوگل]بسیار خنده دار به یک آه طنز آمیز

6. The Presbytery appoints the beadle of the parish to summond him pro secundo.
[ترجمه ترگمان]The، بازرس شهرداری را منصوب می کند تا به او summond بدهد
[ترجمه گوگل]فریبکار از طرف روستای روستا انتخاب می کند تا او را به طرفدارانش تشویق کند

7. Discreet chorales endorse the beadle, who gathers cash on a wooden plate.
[ترجمه ترگمان]زیر لب زیر لب به بازرس نگاه می کند که روی یک بشقاب چوبی پول جمع می کند
[ترجمه گوگل]کورلای دائره المعارف را پشتیبانی می کند که پول نقد را روی یک صفحه چوبی جمع می کند

8. 'Stand a little away from him, Beadle, ' said the other magistrate: laying aside the paper, and leaning forward with an expression of interest.
[ترجمه ترگمان]قاضی گفت: به مبل، کمی از او فاصله بگیر، کاغذ را کنار گذاشت و با حالتی حاکی از علاقه به جلو خم شد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از وزیر دادگستری که کنار این مقاله قرار می گیرد، ایستادن کمی از او، بیضل، کنار گذاشته می شود و با ابراز علاقه به جلو حرکت می کند

9. The beadle is not superior to the universal human infirmity, but hopes to read in print what "Mooney, the active and intelligent beadle of the district, " said and did.
[ترجمه ترگمان]بازرس گفت: \"بازرس از عیب و نقص جهانی انسان برتر نیست، اما امیدوار است آن چه را که\" مونی، بازرس فعال و هوشمند منطقه \" بخواند، بخواند
[ترجمه گوگل]Beadle نسبت به ضعف جهانی انسانی برتر نیست، اما امیدوار است که به چاپ آن بپردازد که �مونی، خندق فعال و هوشمند ولسوالی، گفت و گفت�

10. 'You're a kind-hearted woman, Mrs Corney, 'said the beadle.
[ترجمه ترگمان]بازرس گفت: خانم کور نی، شما زن مهربانی هستید
[ترجمه گوگل]خانم کرنی گفت: 'شما خانم مهربان هستی، خانم کورنی '

11. They always sent their beadle the day before to say they were coming.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که بگویند دارند می آیند، همیشه بازرس را می فرستادند
[ترجمه گوگل]آنها همیشه روزی در پیشگاه خود می فرستادند که می آیند

12. The grim beadle now made a gesture with his staff.
[ترجمه ترگمان]بازرس عبوس به عصایش اشاره کرد و گفت:
[ترجمه گوگل]مروارید جادویی اکنون با کارکنانش حرکات کرده است

13. 'Hold your tongue, Beadle, ' said the second old gentleman, when Mr. Bumble had given vent to this compound adjective.
[ترجمه ترگمان]همین که آقای به مبل این صفت را به آقای به مبل باز کرد گفت: به مبل ساکت باشید، به مبل!
[ترجمه گوگل]خانم دومبلند، هنگامی که آقای بمبل به این علامت ترکیبی داده شده بود، گفت: �زبانت را بیادل نگه داشته ای

14. Preceded by the beadle, and attended by an irregular procession of stern-browed men and unkindly-visaged women, Hester Prynne set forth towards the place appointed for her punishment.
[ترجمه ترگمان]هستر کنار بازرس ایستاده بود و با قدم های نامرتب و خشن با قدم های نامرتب و خشن به طرف جایی که برای تنبیه او تعیین شده بود، همراهی می کرد
[ترجمه گوگل]Hester Prynne پیش از بیدل و با مراسم غیرواقعی مردان و زنان بی رحمانه مواجه شد و به سمت محل مجازات او اعتراف کرد

15. 'I despise 'em, ' said the beadle, growing very red in the face.
[ترجمه ترگمان]بازرس که صورتش سرخ شده بود گفت: من آن ها را حقیر می شمارم
[ترجمه گوگل]'من عصبانی'، گفت: beadle، در حال رشد بسیار قرمز در صورت


کلمات دیگر: