کلمه جو
صفحه اصلی

afield


معنی : در صحرا، در دشت
معانی دیگر : (زمین ورزش یا مزرعه و غیره) در میدان، روی زمین، در محوطه، دور دست، بعید

انگلیسی به فارسی

در دشت، در صحرا


فضایی، در صحرا، در دشت


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
(1) تعریف: off the familiar or desired track, as in speech or thought.

- She went far afield in her reasoning.
[ترجمه ترگمان] در استدلال او خیلی دور شده بود
[ترجمه گوگل] او در استدلال او به دور از جایی رفت

(2) تعریف: away from one's home; abroad.

(3) تعریف: in, on, or to open land.

• away; astray; in the field
you say that someone has come from as far afield as a place in order to emphasize that they have come a very long way.
further afield means in places or areas other than the nearest or most obvious one.

مترادف و متضاد

در صحرا (قید)
afield

در دشت (قید)
afield

جملات نمونه

1. from farther afield
از محل های دورتر

2. fierce warriors rushed afield
جنگاوران خون آشام به رزمگاه هجوم آوردند.

3. people from as far afield as kashan and kerman came to the wedding
مردم از جاهای دور دستی مثل کاشان و کرمان به عروسی آمدند.

4. One day she wandered further afield.
[ترجمه ترگمان]یک روز در صحرا پرسه می زد
[ترجمه گوگل]یک روز او سرگردان بیشتر

5. We export our products to countries as far afield as Japan and Canada.
[ترجمه ترگمان]ما محصولات خود را به کشورهایی مانند ژاپن و کانادا صادر می کنیم
[ترجمه گوگل]ما محصولات خود را به کشورهای ژاپن و کانادا صادر می کنیم

6. They were exporting as far afield as Alexandria.
[ترجمه ترگمان]آن ها داشتند از اسکندریه به دور از اسکندریه صادر می کردند
[ترجمه گوگل]آنها به عنوان اسکندریه در خارج از کشور صادر می شدند

7. Some villagers have never been further afield than the neighbouring town.
[ترجمه ترگمان]بعضی از اهالی روستا هرگز از شهر همسایه به این سو و آن سو نرفته اند
[ترجمه گوگل]بعضی از روستاییان هرگز بیشتر از شهر همسایه نرسیده اند

8. Missionaries went far afield to propagate their faith.
[ترجمه ترگمان]سازمان تبلیغ به دوردست ها رفت تا ایمان خود را اشاعه دهد
[ترجمه گوگل]مأمورین به سمت گسترش ایمان خود رفتند

9. Don't go too far afield or you'll get lost.
[ترجمه ترگمان]خیلی دور نرو وگرنه از دست خواهی رفت
[ترجمه گوگل]بیش از حد دور نیست و یا از دست داده اید

10. Do not go too far afield.
[ترجمه ترگمان]این قدر دور نروید
[ترجمه گوگل]بیش از حد دور نرو

11. Your remarks are far afield.
[ترجمه ترگمان]حرف های شما خیلی دور است
[ترجمه گوگل]اظهارات شما بسیار دور است

12. If you want to go further afield, there are bicycles for hire.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید به مناطق دورتر بروید، دوچرخه برای استخدام وجود دارد
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید به سمت دیوار بیشتر بروید، دوچرخه برای استخدام وجود دارد

13. Many of those arrested came from far afield.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد دستگیر شده از مناطق دوری آمده بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بازداشت شدگان از مناطق دور افتاده بودند

14. Journalists came from as far afield as China and Brazil.
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران از دورترین مناطق به عنوان چین و برزیل خارج شدند
[ترجمه گوگل]روزنامه نگاران از دور به عنوان چین و برزیل آمده بودند

15. For those who wish to venture further afield there are two waymarked Country Walks.
[ترجمه ترگمان]برای کسانی که می خواهند به مناطق دورتر بروند، دو waymarked کوهستانی waymarked وجود دارد
[ترجمه گوگل]برای کسانی که مایل به سرمایه گذاری در حوزه های بیشتر هستند، دو راه رفتن کشور راه می اندازند

Fierce warriors rushed afield.

جنگاوران خون‌آشام به رزمگاه هجوم آوردند.


People from as far afield as Kish and Mashhad came to the wedding.

مردم از جاهای دور دستی مثل کیش و مشهد به عروسی آمدند.


from farther afield

از محل‌های دورتر


پیشنهاد کاربران

یک زمین


کلمات دیگر: