کلمه جو
صفحه اصلی

overtly


آشکارا

انگلیسی به فارسی

اشکارا


آشکارا


انگلیسی به انگلیسی

• in an overt manner; openly; manifestly

جملات نمونه

1. He's written a few overtly political lyrics over the years.
[ترجمه ترگمان]او چند ترانه سیاسی آشکار را در طول این سال ها نوشته است
[ترجمه گوگل]او چند سال است که شعرهای سیاسی آشکار نوشته است

2. It was an overtly sexual advertising campaign.
[ترجمه سهیلا] این یک جنبش تبلیغاتی آشکار در زمینه جنسیت بود
[ترجمه ترگمان]این یک فعالیت تبلیغاتی آشکارا جنسی بود
[ترجمه گوگل]این یک تبلیغ تبلیغاتی جنسی بود

3. There were some overtly erotic scenes in the film.
[ترجمه ترگمان]در این فیلم صحنه هایی آشکار و بی پرده وجود داشت
[ترجمه گوگل]در این فیلم صحنه های آشکارا وابسته به عشق شهوانی وجود دارد

4. He waited, overtly patient, for her to begin, but underneath the table his foot was tapping noiselessly.
[ترجمه ترگمان]منتظر بود که او شروع به صحبت کند، اما در زیر میز بدون سرو صدا ضرب گرفته بود
[ترجمه گوگل]او منتظر شد تا او به طور آگاهانه شروع به کار کند، اما در زیر میز پایش بی صدا شد

5. Power is rarely overtly visible; it is often very subtle in its various expressions.
[ترجمه ترگمان]قدرت به ندرت آشکار دیده می شود؛ اغلب در حالات مختلف آن بسیار ظریف است
[ترجمه گوگل]قدرت به ندرت آشکارا قابل مشاهده است اغلب در عبارات مختلف آن بسیار ظریف است

6. There is no overtly political comment, and hardly any mention of social evils such as racism and sexism.
[ترجمه ترگمان]هیچ نظر سیاسی آشکاری در این زمینه وجود ندارد و به ندرت از evils اجتماعی مانند نژادپرستی و تبعیض جنسیتی یاد می شود
[ترجمه گوگل]هیچ اظهارنظر سیاسی آشکار نیست و تقریبا هیچ اشاره ای به آزارهای اجتماعی مانند نژادپرستی و جنس گرائی وجود ندارد

7. Fleeing the Organization Less overtly heroic than those who fight the dysfunctional organization are the people who choose to flee from it.
[ترجمه ترگمان]سازمان، کم تر آشکار از کسانی که با سازمان ناکارآمد مبارزه می کنند، افرادی هستند که تصمیم به فرار از آن می گیرند
[ترجمه گوگل]فرار از سازمان، افرادی که از آن فرار می کنند کمتر آشکارا قهرمانانه نسبت به کسانی هستند که با سازمان ناکارآمد مبارزه می کنند

8. Much of the recent speculation has overtly political motives.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گمانه زنی های اخیر انگیزه های سیاسی آشکار دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از گمانه زنی های اخیر، انگیزه های سیاسی آشکارا دارند

9. Other discourse types do not have such overtly marked units; but they may also be susceptible to the same representation.
[ترجمه ترگمان]دیگر انواع گفتمان چنین واحدهایی را ندارند؛ اما ممکن است نسبت به یک نمایش مشابه آسیب پذیر باشند
[ترجمه گوگل]انواع گفتمان دیگر چنین واحدهای واضح مشخصی ندارند؛ اما آنها نیز ممکن است به یک نمایندگی مجرب حساس باشند

10. In Amalgamemnon the central female character takes an overtly subversive approach.
[ترجمه ترگمان]در Amalgamemnon، شخصیت زن مرکزی یک رویکرد متعصبانه دارد
[ترجمه گوگل]در Amalgamemnon شخصیت مرکزی زن یک رویکرد انحصارطلبانه دارد

11. Many artists in the 1930s followed an overtly political agenda.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از هنرمندان در دهه ۱۹۳۰ یک دستور کار سیاسی آشکار را دنبال کردند
[ترجمه گوگل]بسیاری از هنرمندان در دهه 1930 دنبال دستورالعمل آشکارا سیاسی بودند

12. These two beliefs, not overtly of political relevance, are to exert a profound influence on political thought.
[ترجمه ترگمان]این دو باور، نه آشکارا ارتباط سیاسی، برای اعمال نفوذ عمیق بر افکار سیاسی هستند
[ترجمه گوگل]این دو باور، به طور آشکار از رابطه سیاسی، تاثیری عمیق بر اندیشه سیاسی ندارند

13. Sometimes, influential people are not the most overtly powerful.
[ترجمه ترگمان]برخی اوقات، افراد تاثیرگذار the قدرتمند نیستند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، افراد با نفوذ بیش از حد آشکارا قدرتمند نیستند

14. Some were less overtly overbearing, but no less effective in undermining their colleagues' confidence.
[ترجمه ترگمان]برخی کم تر آشکارا و گستاخ بودند، اما در برهم زدن اعتماد همکاران خود کم تر موثر نبودند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها کمتر آشکارا ادعا می کردند، اما در مواجهه با اعتماد همکارانشان کمتر موثر بودند

15. Key field support teams were said to be overtly impugning the reputations of colleagues within earshot of customers.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که تیم های پشتیبانی زمینه کلیدی آشکارا شهرت همکاران خود در گوش کردن به مشتریان را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]گفته شد که تیم های پشتیبانی کننده از زمینه های اصلی، به طور آشکار از اعتماد همکاران خود در حواس پرتی مشتریان محروم هستند

پیشنهاد کاربران

علنی، به وضوح

Synonym: openly

overtly ( adv ) = آشکارا، علنا، به وضوح، به طور شفاف، به طور علنی ، به صورت بی پرده

مترادف است با کلمه : openly ( adv )

examples:
1 - He overtly disregarded the regulations.
او آشکارا قوانین را نادیده گرفت.
2 - It was an overtly sexual advertising campaign.
این یک کمپین تبلیغاتی علناً جنسی بود.
3 - He never overtly expressed his feelings about the issue.
او هرگز آشکارا احساسات خود را در مورد این موضوع بیان نکرد.
4 - He refrained from overtly criticizing his opponent on election day.
وی از انتقاد علنی از حریف خود در روز انتخابات خودداری کرد.
5 - The book has an overtly religious message.
این کتاب دارای یک پیام به طور شفاف مذهبی است.
6 - This is her most overtly political play.
این علنی ترین بازی سیاسی او است.


کلمات دیگر: