کلمه جو
صفحه اصلی

behindhand


معنی : کهنه، عقب مانده، بی خبر از رسوم، مادون، دغل
معانی دیگر : (در مورد پرداخت وام یا کرایه و غیره) دارای تاخیر، نکول شده، عقب (از نظر زمان یا پیشرفت)، دیر، یواش

انگلیسی به فارسی

مادون، کهنه، بی‌خبر از رسوم، دغل


پشت سر هم، عقب مانده، بی خبر از رسوم، مادون، کهنه، دغل


انگلیسی به انگلیسی

صفت و ( adjective, adverb )
(1) تعریف: slow or tardy.
متضاد: beforehand
مشابه: belated, late

(2) تعریف: in debt.

- He always operates behindhand.
[ترجمه ترگمان] او همیشه از دست ما عقب است
[ترجمه گوگل] او همیشه پشت سر هم عمل می کند

(3) تعریف: behind the times; backward.

• backward, slow
if someone is behindhand, they have been delayed or have made less progress in their work than they or other people think they should.

مترادف و متضاد

کهنه (صفت)
olden, obsolete, antiquated, gray, old, ancient, age-old, archaic, stale, antique, dead, bygone, trite, time-worn, behindhand, ragged, frowsty, worm-eaten, dowdy, musty, fusty, poky, obsolescent, worn-out, run-down, well-worn, tacky, weatherworn

عقب مانده (صفت)
laggard, behindhand, lagging, lagged, benighted, straggling

بی خبر از رسوم (صفت)
behindhand

مادون (صفت)
subordinate, subject, subservient, behindhand, subjacent, puisne, subaltern, subordinative

دغل (صفت)
dishonest, behindhand

جملات نمونه

1. he is a bit behindhand with his work
او قدری در انجام کارش تاخیر دارد.

2. he is two months behindhand with the rent
در پرداخت کرایه دو ماه عقب است.

3. I worked late last night because I was behindhand with my accounts.
[ترجمه ترگمان]دیشب تا دیروقت کار کردم چون از حسابم عقب بودم
[ترجمه گوگل]من شب گذشته دیشب کار کردم چون من با حسابهایم عقب بودم

4. They were behindhand in settling their debts.
[ترجمه ترگمان]آن ها از دست دادن بدهی های خود عقب بودند
[ترجمه گوگل]آنها در پرداخت بدهی های خود عقب ماندند

5. It would be sad if our own seats of learning were behind-hand in this confusion.
[ترجمه ترگمان]اگر صندلی های ما در این شلوغی پشت سر هم باشند، خیلی ناراحت می شود
[ترجمه گوگل]اگر این کت و شلوار خود کرسی های خود را پشت سر بگذاریم ناراحت خواهیم بود

6. Often shed nosebleed recently. And menstruation comes behindhand.
[ترجمه ترگمان]اخیرا خونریزی بینی ریخته می شود و قاعدگی از دست میره
[ترجمه گوگل]اغلب اخیرا خونریزی بینی صورت گرفت قاعدگی می آید

7. Poor Dr Pegler got terribly behindhand with his appointments.
[ترجمه ترگمان]بیچاره دکتر Pegler خیلی از his عقب است
[ترجمه گوگل]ضعیف دکتر پگلر با قرار ملاقات هایش به شدت عقب ماند

8. He is never behindhand in offering advice, ie is always eager to advise.
[ترجمه ترگمان]او هرگز در ارائه مشاوره از دست نمی دهد، یعنی همیشه مشتاق نصیحت کردن است
[ترجمه گوگل]او در ارائه مشاوره هیچ وقت عقب ماندگی نمی کند، یعنی همیشه مشتاق مشاوره است

9. Does menstruation come behindhand is a month normal really?
[ترجمه ترگمان]آیا قاعدگی در کم تر از یک ماه عادی نیست؟
[ترجمه گوگل]آیا قاعدگی به عقب برگردد یک ماه طبیعی است؟

10. Phileas Fogg was not as yet behindhand.
[ترجمه ترگمان]Phileas fogg هنوز از دست نرفته بود
[ترجمه گوگل]Phileas Fogg هنوز به عقب برگشته بود

11. We're a month behindhand with the rent.
[ترجمه ترگمان]ما یک ماه از the عقب هستیم
[ترجمه گوگل]ما یک ماه عقب افتاده با اجاره

12. He was behindhand in his ideas.
[ترجمه ترگمان]از عقاید او کم تر بود
[ترجمه گوگل]او در ایده هایش عقب بود

13. You were behindhand with your rent this month.
[ترجمه ترگمان]این ماه از اجاره دادن شما عقب است
[ترجمه گوگل]شما در این ماه با اجاره خود عقب بودید

14. He did not want to be behindhand in generosity.
[ترجمه ترگمان]دلش نمی خواست از جوانمردی و جوانمردی او دست بکشد
[ترجمه گوگل]او نمی خواست به خوبی سخاوتمند باشد

He is two months behindhand with the rent.

در پرداخت کرایه دو ماه عقب است.


He is a bit behindhand with his work.

او قدری در انجام کارش تأخیر دارد.



کلمات دیگر: