1. The observant driver glanced at the accident at the side of the road.
راننده تیز بین نگاه سریعی به تصادف کنار جاده انداخت
2. I took one glance at the wretched animal and turned away.
نظری به حیوان بیچاره انداختم و روی خود را برگرداندم
3. Thompson identified the burglar after a glance at the photograph in the police station.
تامپسون با یک نگاه سریع در اداره پلیس، دزد را شناخت
4. a glance backward to the time of cyrus
نگاهی به گذشته تا زمان کورش
5. her glance embraced the scene
نگاهش متوجه صحنه شد.
6. her glance flickered at him
(مجازی) نگاه تند و لرزانی به او کرد.
7. his glance had stayed posited on the spot
نگاهش به آن نقطه دوخته شده بود.
8. a hostile glance
نگاه کینه آمیز
9. a passing glance
نگاهی مجمل
10. a side glance
نگاه زیرچشمی (از یک سو)
11. a sidelong glance
نگاه زیرچشمی
12. a wry glance
نگاه چپ،نگاه کج
13. at one glance
در یک چشم به هم زدن
14. he stole a glance at the pretty girls
یواشکی به دخترهای خوشگل نظر انداخت.
15. to throw a glance at something
به چیزی نظر افکندن
16. i was impaled by her glance
نگاهش مرا گرفتار کرد.
17. she gave him a fishy glance
نگاهی حاکی از شک و تردید به او افکند.
18. i guessed his intention at a glance
با یک نظر منظور او را حدس زدم.
19. i summed up the situation at a glance
بایک نظر اجمالی به وضعیت پی بردم.
20. yassi looked at him with an up glance
یاسی با نگاه رو به بالا به او نظر افکند.
21. as soon as i looked at her, she withdrew her glance
تا به او نگاه کردم (او) نگاهش را برگرداند به طرف دیگر.
22. Her father threw a disapproving glance at her.
[ترجمه ترگمان]پدرش نگاهی حاکی از ناراحتی به او انداخت
[ترجمه گوگل]پدرش نگاهی ناراحت به او کرد
23. She gave the list only a perfunctory glance.
[ترجمه ترگمان]فقط نگاهی سرسری به لیست انداخت
[ترجمه گوگل]او به لیست تنها یک نگاه فصیح داد
24. His glance stayed posited on the spot.
[ترجمه ترگمان]نگاهش در جای خود ثابت ماند
[ترجمه گوگل]دیدگاه او در نقطه ای قرار گرفت
25. A glance along his bookshelves reveals a bewildering array of interests.
[ترجمه ترگمان]یک نگاه در قفسه کتاب مجموعه ای گیج کننده ای از منافع را آشکار می کند
[ترجمه گوگل]یک نگاه در کنار قفسه های کتابش، یک آرایه منفی از منافع را نشان می دهد
26. He gave another impatient glance at his watch.
[ترجمه ترگمان]نگاهی حاکی از بی حوصلگی به ساعتش انداخت
[ترجمه گوگل]او به تماشای یک نگاه بی قراری نگاه کرد
27. She went without a backward glance.
[ترجمه ترگمان]بی آن که نگاهی به عقب بیندازد، از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او بدون نگاه به عقب رفت
28. He gave Oliver a sidelong glance .
[ترجمه ترگمان]نگاهی زیرچشمی به اولیور انداخت
[ترجمه گوگل]او به الیور نگاه کرد
29. He could tell at a glance what is wrong with a bike.
[ترجمه ترگمان]می تواند با نگاه کردن به یک دوچرخه چه مشکلی دارد
[ترجمه گوگل]او در یک نگاه می تواند با یک دوچرخه اشتباه کند
30. Benedict threw her a contemptuous glance.
[ترجمه ترگمان]Benedict نگاهی تحقیر آمیز به او انداخت
[ترجمه گوگل]مقدس یک نگاه تحقیرآمیز به او کرد