1. I put an advert in the local newspaper.
[ترجمه ترگمان]من در روزنامه محلی تبلیغ کردم
[ترجمه گوگل]من در روزنامه محلی تبلیغ کردم
2. The advert featured a dolphin swimming around a goldfish bowl.
[ترجمه ترگمان]این تبلیغ نشان داد که دلفین در یک کاسه ماهی در حال شنا کردن است
[ترجمه گوگل]در این آگهی یک شنا دلفین در اطراف کاسه ماهی قرمز یافت شد
3. We've been swamped with phone calls since the advert appeared.
[ترجمه ترگمان]از وقتی که تبلیغات ظاهر شد، با تماس های تلفنی پر از تلفن بودیم
[ترجمه گوگل]از زمان ظهور آگهی، با تماس تلفنی شناخته شده است
4. I saw an advert for a job with a large engineering company.
[ترجمه ترگمان]من یک تبلیغ برای شغلی با یک شرکت بزرگ مهندسی دیدم
[ترجمه گوگل]من با یک شرکت مهندسی بزرگ دیدم یک تبلیغ برای یک کار را دیدم
5. The paper ran our advert last week.
[ترجمه ترگمان]روزنامه هفته پیش تبلیغ ما رو انجام داد
[ترجمه گوگل]این مقاله هفته گذشته ما را تبلیغ کرد
6. It is time the Government backed up its advert campaigns with tougher measures.
[ترجمه ترگمان]اکنون زمان آن رسیده است که دولت فعالیت های تبلیغی خود را با اقدامات سخت تر مورد حمایت قرار دهد
[ترجمه گوگل]زمان آن است که دولت کمپین تبلیغاتی خود را با تدابیر سختگیرانه تر حمایت کند
7. I saw the advert in "The Times".
[ترجمه ترگمان]من تبلیغ را در \"تایمز\" دیدم
[ترجمه گوگل]من آگهی را در 'The Times' دیدم
8. Simon got the job by answering an advert in the paper.
[ترجمه ترگمان]سیمون کار را با جواب دادن به یک تبلیغ روی کاغذ آورد
[ترجمه گوگل]سایمون با پاسخ دادن به یک آگهی در این مقاله کار خود را انجام داد
9. She answered an advert for a job as a cook.
[ترجمه ترگمان]یک تبلیغ برای کاری به عنوان آشپز جواب داد
[ترجمه گوگل]او یک آگهی برای یک شغل به عنوان یک آشپز پاسخ داد
10. This courtroom battle has been a poor advert for English justice.
[ترجمه ترگمان]این نبرد دادگاه برای عدالت انگلستان تبلیغ ضعیفی بوده است
[ترجمه گوگل]این نبرد دادگاه ادعایی ناعادلانه برای عدالت انگلیس بوده است
11. People should complain when they consider an advert offensive.
[ترجمه ترگمان]مردم هنگام در نظر گرفتن یک حمله تبلیغی، باید شکایت کنند
[ترجمه گوگل]وقتی تبلیغ تبلیغاتی را در نظر بگیرند، مردم باید شکایت کنند
12. The advert appeared in "The Guardian".
[ترجمه ترگمان]این تبلیغ در \"گاردین\" ظاهر شد
[ترجمه گوگل]آگهی در «نگهبان» ظاهر شد
13. The advert puts over the message clearly and simply: nuclear power is clean.
[ترجمه ترگمان]تبلیغ این پیام را به روشنی و به سادگی بیان می کند: انرژی هسته ای تمیز است
[ترجمه گوگل]آگهی این پیام را به وضوح و تنها بیان می کند: انرژی هسته ای پاک است
14. A lot of claims are made in the advert.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ادعاها در تبلیغ صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]ادعای زیادی در تبلیغ ایجاد شده است
15. She took out a full-page advert in a magazine.
[ترجمه ترگمان]اون یه تبلیغ کامل تو مجله کرده
[ترجمه گوگل]او یک آگهی تمام صفحه را در یک مجله بیرون آورد