کلمه جو
صفحه اصلی

afire


معنی : سوزان، شعله ور، در حال سوختن
معانی دیگر : مشتعل، هیجان زده، پر التهاب

انگلیسی به فارسی

شعله‌ور، درحال سوختن


فریاد، شعله ور، سوزان، در حال سوختن


انگلیسی به انگلیسی

• ablaze, burning, on fire; blazing

صفت ( adjective )
(1) تعریف: burning, as a house.
مشابه: ablaze, alight, burning

(2) تعریف: passionately interested.

- afire with curiosity
[ترجمه ترگمان] در حالی که از کنجکاوی می سوخت،
[ترجمه گوگل] افسرده با کنجکاوی

مترادف و متضاد

سوزان (صفت)
alight, ablaze, burning, scorching, ardent, galling, scathing, torrid, afire, aflame, fervid, inflaming

شعله ور (صفت)
alight, afire, flaring, garish, aflame, inflammable

در حال سوختن (صفت)
afire

on fire


Synonyms: aflame, burning


جملات نمونه

He was afire with religious zeal.

شور مذهب در درونش شعله می‌زد.


1. he was afire with religious zeal
شور مذهب در درونش شعله می زد.

2. the boys set the cardboards afire
پسرها مقواها را به آتش کشیدند.

3. When the heart is afire, some sparks will fly out at the mouth.
[ترجمه ترگمان]وقتی قلب در آتش می سوزد، بعضی از جرقه ها به دهان پرواز می کنند
[ترجمه گوگل]هنگامی که قلب در آتش است، برخی از جرقه ها در دهان پرواز می کنند

4. When the heart is afire, some sparks will fly out of the mouth.
[ترجمه ترگمان]وقتی قلب مشتعل می شود، بعضی از جرقه ها از دهان بیرون پرواز می کنند
[ترجمه گوگل]هنگامی که قلب فریاد می زند، برخی از جرقه ها از دهان خارج می شوند

5. One of the boats had been set afire .
[ترجمه ترگمان]یکی از قایق ها در آتش می سوخت
[ترجمه گوگل]یکی از قایق ها فریب خورده بود

6. The house is afire!
[ترجمه ترگمان]خانه آتش گرفته است!
[ترجمه گوگل]خانه فورا!

7. In Lushnje, the town hall was set afire with Molotov cocktails.
[ترجمه ترگمان]در سال Lushnje، تالار شهرداری پر از کوکتل Molotov بود
[ترجمه گوگل]در Lushnje، تالار شهرداری با کوکتل مولوتف تهدید شد

8. The house was afire.
[ترجمه ترگمان]خانه در آتش می سوخت
[ترجمه گوگل]خانه فرسوده بود

9. The clinic was set afire.
[ترجمه ترگمان]کلینیک در آتش می سوخت
[ترجمه گوگل]کلینیک فریبنده بود

10. At least one had been set afire.
[ترجمه ترگمان]حداقل یک آتش سوزی شده بود
[ترجمه گوگل]حداقل یک نفر فریب خورده بود

11. Hundreds of small wooden fishing boats are set afire and dozens are torn to pieces by the blast.
[ترجمه ترگمان]صدها قایق کوچک ماهیگیری به آتش کشیده شده اند و ده ها قایق در اثر این انفجار تکه تکه شده اند
[ترجمه گوگل]صدها قایق ماهیگیری چوبی کوچک در معرض آتش سوزی قرار می گیرند و ده ها تن از آنها توسط انفجار پاره می شوند

12. The oil tanker was afire.
[ترجمه ترگمان]تانکر سوخت آتش گرفته بود
[ترجمه گوگل]تانکر نفتی فرسوده بود

13. Love is afire whelloch burns unseen.
[ترجمه ترگمان]عشق در آتش می سوزد و نادیدنی است
[ترجمه گوگل]عشق افسرده است هوریلوخ بسپارد

14. United Nations troops are responsible for enforcing afire in the area.
[ترجمه ترگمان]نیروهای سازمان ملل مسئول اجرای آتش در این ناحیه هستند
[ترجمه گوگل]سربازان سازمان ملل متحد مسئول اعمال فشار در منطقه هستند

The boys set the cardboards afire.

پسرها مقواها را به آتش کشیدند.



کلمات دیگر: