1. Perhaps the flowers were sent by a secret admirer!
[ترجمه ترگمان]شاید گل ها توسط یه طرفدار مخفی فرستاده شدن
[ترجمه گوگل]شاید گل ها توسط یک تحسین مخفی فرستاده شوند!
2. I am not a great admirer of her work.
[ترجمه ترگمان]من طرفدار پروپا قرص کارش نیستم
[ترجمه گوگل]من طرفدار خوبی از کار او نیستم
3. I am a great admirer of your work.
[ترجمه ترگمان]من عاشق کاره ای شما هستم
[ترجمه گوگل]من یک تحسین بزرگ از کار شما هستم
4. She's got a secret admirer who keeps sending her gifts.
[ترجمه ترگمان]اون یه عاشق مخفی داره که داره gifts می فرسته
[ترجمه گوگل]او ستایشگر مخفی است که هدایای خود را نگه می دارد
5. He was an admirer of her grandfather's paintings.
[ترجمه ترگمان]او عاشق نقاشی های پدربزرگش بود
[ترجمه گوگل]او ستایشگر نقاشی پدربزرگش بود
6. He is a great admirer of Picasso's early paintings.
[ترجمه ترگمان]او یکی از ستایشگران بزرگ نقاشی های پیکاسو است
[ترجمه گوگل]او ستایشگر بزرگ نقاشی های اولیه پیکاسو است
7. 'I'm a great admirer of yours,' she managed to stammer.
[ترجمه ترگمان]با لکنت گفت: من یکی از طرفداران شما هستم
[ترجمه گوگل]'من یک طرفدار عالی هستم از شما،' او موفق به مزه
8. Did you know you had a secret admirer ?
[ترجمه ترگمان]میدونستی که یه طرفدار مخفی داری؟
[ترجمه گوگل]آیا می دانستید که شما یک طرفدار مخفی داشتید؟
9. Ella was a great admirer of Anthony Trollope, partly because she was impressed with the industry and perseverance of the man.
[ترجمه ترگمان]الا یکی از ستایندگان بزرگ انتونی Trollope بود، تا حدودی به این دلیل که تحت تاثیر صنعت و پشت کار مرد قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]الا یک تحسین بزرگ آنتونی تلولوپه بود، بخشی به دلیل اینکه او تحت تأثیر صنعت و استقامت مرد قرار داشت
10. I'm a real admirer of Robert Frost's poetry.
[ترجمه ترگمان]من طرفدار پروپا قرص شعر رابرت فراست هستم
[ترجمه گوگل]من طرفدار واقعی شعر رابرت فروست هستم
11. Who was her secret admirer or friend?
[ترجمه ترگمان]کسی که دوست یا دوستش بود؟
[ترجمه گوگل]چه کسی ستایشگر یا دوستش مخفی بود؟
12. He was also a great admirer of the weapon: The M60 was a real workhorse.
[ترجمه ترگمان]او همچنین طرفدار بزرگ اسلحه بود: M۶۰ یک زحمتکش واقعی بود
[ترجمه گوگل]او همچنین ستایشگر سلاح بود: M60 یک اسباب بازی واقعی بود
13. With it was a love letter from another admirer.
[ترجمه ترگمان]نامه عاشقانه یکی از طرفداران دیگری بود
[ترجمه گوگل]با این یک نامه دوست داشتنی از طرفدار دیگر بود
14. Sometimes we were escorted out by some admirer in the current town.
[ترجمه ترگمان]بعضی اوقات ما توسط یکی از کسایی که تو این شهر داریم از همدیگه محافظت می کنیم
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات ما توسط تعدادی از تحسین در شهر فعلی همراهی می کردیم
15. Ironically James is a great admirer.
[ترجمه ترگمان]از قضا جیمز یکی از ستایشگران بزرگ است
[ترجمه گوگل]جالب اینجاست که جیمز یک ستایشگر بزرگ است