1. the advent of computers changed the world
ظهور کامپیوتر دنیا را دگرگون کرد.
2. The advent of the Euro will redefine Europe.
[ترجمه ترگمان]ظهور یورو، اروپا را دوباره تعریف خواهد کرد
[ترجمه گوگل]ظهور یورو اروپا را دوباره تعریف می کند
3. Now, with the advent and popularity of the home computer, its advantages and disadvantages have been a subject of discussion.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، با ظهور و محبوبیت کامپیوتر خانگی، فواید و مضرات آن موضوع بحث بوده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، با ظهور و محبوبیت کامپیوتر خانگی، مزایا و معایب آن موضوع بحث بوده است
4. Since the advent of jet aircraft, travel has been speeded up.
[ترجمه ترگمان]از زمان ظهور هواپیماهای جت، مسافرت سرعت گرفته است
[ترجمه گوگل]از زمان ظهور هواپیماهای جت، سرعت سفر افزایش یافته است
5. With the advent of the railways, tourism boomed.
[ترجمه ترگمان]با ظهور راه آهن گردشگری رونق گرفت
[ترجمه گوگل]با ظهور راه آهن، گردشگری رشد کرد
6. People are much better informed since the advent of the computer.
[ترجمه ترگمان]مردم از زمان ظهور رایانه بسیار بهتر مطلع هستند
[ترجمه گوگل]مردم از زمان ظهور کامپیوتر بسیار مطلع هستند
7. Since the advent of atomic power, there have been great changes in industry.
[ترجمه ترگمان]از زمان ظهور قدرت اتمی، تغییرات بزرگی در صنعت رخ داده است
[ترجمه گوگل]از زمان ظهور قدرت اتمی، تغییرات زیادی در صنعت رخ داده است
8. With the advent of the new chairman, the company began to prosper.
[ترجمه ترگمان]با ظهور رئیس جدید، این شرکت شروع به پیشرفت کرد
[ترجمه گوگل]با ظهور رئیس جدید، این شرکت شروع به رشد کرد
9. Life in Britain was transformed by the advent of the steam engine.
[ترجمه ترگمان]زندگی در بریتانیا با ظهور موتور بخار تغییر کرد
[ترجمه گوگل]زندگی در بریتانیا با ظهور موتور بخار تبدیل شد
10. DIY grew in popularity with the advent of power tools.
[ترجمه ترگمان]خودتان با ظهور ابزارهای قدرت می توانید خودتان را افزایش دهید
[ترجمه گوگل]DIY با ظهور ابزار قدرت محبوب شد
11. Many more people died of infections before the advent of penicillin.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد قبل از ظهور پنی سیلین از عفونت درگذشتند
[ترجمه گوگل]قبل از ظهور پنی سیلین، بسیاری از افراد دیگر از عفونت جان خود را از دست دادند
12. First, the advent of mass unemployment.
[ترجمه محسن] پیدایش موج عظیم بیکاری
[ترجمه ترگمان]اول، ظهور بیکاری جمعی
[ترجمه گوگل]اول، ظهور بیکاری عظیم
13. In a racially divided Boston after the advent of civil rights, the sisters are sent to a Black Power school.
[ترجمه ترگمان]به لحاظ نژادی، بوستون بعد از ظهور حقوق مدنی به یک مدرسه قدرت سیاه فرستاده می شود
[ترجمه گوگل]پس از ظهور حقوق مدنی در بوستون نژادپرستانه، خواهران به مدرسه نیروی سیاه فرستاده می شوند
14. She wished that the Advent had sent a more experienced reporter.
[ترجمه ترگمان]او آرزو می کرد که ادونت a یک گزارشگر با تجربه تر را فرستاده است
[ترجمه گوگل]او آرزو کرد که Advent یک خبرنگار با تجربه تر را ارسال کرد
15. Dan, you were gon na get the Advent wreath.
[ترجمه ترگمان] دن \"، تو\" ری - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]Dan، شما خدانگهدار عقیق بودید