کلمه جو
صفحه اصلی

carved


معنی : حک شده
معانی دیگر : (verb transitive) حک کردن، تراشیدن، کنده کاری کردن، بریدن

انگلیسی به انگلیسی

• formed by carving; artistically cut from wood or stone

مترادف و متضاد

حک شده (صفت)
carved

جملات نمونه

1. he carved two wooden statues
او دو تندیس چوبی حک کرد.

2. pari carved me a piece of chicken breast
پری یک قطعه گوشت سینه ی مرغ برایم برید.

3. valleys carved by vigorous youthful streams
دره هایی که توسط جویبارهای نیرومند و کاوا حفاری شده اند

4. a beautifully carved door
دری که به طور زیبایی حکاکی (کنده کاری) شده است.

5. he had carved his initials on the tree
او حروف اول نام خود را بر درخت کنده بود.

6. she has carved out an important position for herself in the foreign office
او در وزارت خارجه برای خود پست مهمی کسب کرده است.

7. the butcher carved out the bones
قصاب استخوان ها را برید و در آورد.

8. the garden was carved up and sold
باغ تکه تکه شد و به فروش رفت.

9. the airport had been carved out of a large forest
فرودگاه در جنگل بزرگی احداث شده بود.

10. This totem pole is carved from/out of a single tree trunk.
[ترجمه ترگمان]این تیر totem از یک تنه یک درخت تراشیده شده است
[ترجمه گوگل]این قطب تترم از / از یک تنه درختی حک شده است

11. Someone had carved their initials on the tree.
[ترجمه ترگمان]یک نفر حروف اول آن ها را روی درخت حک کرده بود
[ترجمه گوگل]کسی حروف اول خود را بر روی درخت گشود

12. He carved up the roast beef and gave each of us a portion.
[ترجمه ترگمان]گوشت کبابی را تراشید و قسمتی از ما را به ما داد
[ترجمه گوگل]او گوشت گاو بو داده را برش داد و هر یک از ما را بخشی داد

13. A set of twenty-four carved and gilded chairs appear on the inventory of the house for 173
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از بیست و چهار صندلی حکاکی شده و طلاکاری شده روی فهرست خانه شماره ۱۷۳ ظاهر می شوند
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از صندلی های حک شده و طلایی بیست و چهارم در موجودی خانه برای 173 ظاهر می شود

14. He carved out a career for himself by hard work.
[ترجمه ترگمان]اون با تلاش زیاد یه شغل برای خودش تراشید
[ترجمه گوگل]او کار سختی را برای خودش انجام داد

15. The valley was carved out by glaciers.
[ترجمه ترگمان]این دره با یخچال های طبیعی حکاکی شده بود
[ترجمه گوگل]این دره توسط یخچال های طبیعی ساخته شده است

16. They carved the territory up into three provinces.
[ترجمه ترگمان]آن ها قلمرو خود را به سه استان تبدیل کردند
[ترجمه گوگل]آنها سرزمین را به سه استان تقسیم کردند

پیشنهاد کاربران

تراشیده شده، تراش خورده

حک شده


کلمات دیگر: