تمرین آتش نشانی (که در ساختمان های بزرگ و بیمارستان ها و مدارس و غیره انجام می شود)، تمرین اطفاء حریق
fire drill
تمرین آتش نشانی (که در ساختمان های بزرگ و بیمارستان ها و مدارس و غیره انجام می شود)، تمرین اطفاء حریق
انگلیسی به فارسی
تمرین اطفا حریق
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a practice exercise covering what to do in case of a fire, either in combating the fire or in escaping from it.
• exercise conducted in order to test readiness for a fire
when a fire drill takes place in a particular building, the people who work or live there practise what to do if there is a fire.
when a fire drill takes place in a particular building, the people who work or live there practise what to do if there is a fire.
جملات نمونه
1. There'll be a fire drill sometime this morning.
[ترجمه ترگمان]امروز صبح یک تمرین آتش سوزی رخ می دهد
[ترجمه گوگل]در این روز صبح یک متخصص آتش نشانی وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]در این روز صبح یک متخصص آتش نشانی وجود خواهد داشت
2. And practise a family fire drill.
[ترجمه ترگمان]و یک مته آتش خانوادگی تمرین کنید
[ترجمه گوگل]و تمرین آتش سوزی خانواده را انجام دهید
[ترجمه گوگل]و تمرین آتش سوزی خانواده را انجام دهید
3. It was sabotaged by an unforeseen fire drill.
[ترجمه ترگمان]این کار توسط یه دریل پیش بینی نشده خراب شده بود
[ترجمه گوگل]این توسط یک متخصص غواصی پیش بینی نشده خراب شده است
[ترجمه گوگل]این توسط یک متخصص غواصی پیش بینی نشده خراب شده است
4. We had a fire drill today in school.
[ترجمه ترگمان]امروز تو مدرسه تمرین آتش سوزی داشتیم
[ترجمه گوگل]ما امروز در مدرسه آتش سوزی کردیم
[ترجمه گوگل]ما امروز در مدرسه آتش سوزی کردیم
5. The advantage of fire drill thinking is that it reminds you that the worst really can happen.
[ترجمه ترگمان]فایده تفکر مته آتش این است که به شما یادآوری می کند که بدترین اتفاق ممکن است رخ دهد
[ترجمه گوگل]مزیت تفکر متخصصین آتش نشان این است که به شما یادآوری می کند که بدترین اتفاق ممکن است رخ دهد
[ترجمه گوگل]مزیت تفکر متخصصین آتش نشان این است که به شما یادآوری می کند که بدترین اتفاق ممکن است رخ دهد
6. So back to the fire drill.
[ترجمه ترگمان] پس برگرد به تمرین تیراندازی
[ترجمه گوگل]بنابراین به تمرین آتش نشانی برگشت
[ترجمه گوگل]بنابراین به تمرین آتش نشانی برگشت
7. A fire drill is not idle exercise.
[ترجمه ترگمان]یک مته آتش تمرین بی کار نیست
[ترجمه گوگل]یک تمرین آتش نشانی نیست
[ترجمه گوگل]یک تمرین آتش نشانی نیست
8. The fire brigade finished the fire drill.
[ترجمه ترگمان]تیپ تیراندازی مانور آتش را به پایان رساند
[ترجمه گوگل]آتش نشانی به پایان رسید آتش متوقف شد
[ترجمه گوگل]آتش نشانی به پایان رسید آتش متوقف شد
9. Plan and conduct a fire drill in your home.
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی کنید و یک مته آتش در خانه خود انجام دهید
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی و انجام تمرین آتش نشانی در خانه شما
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی و انجام تمرین آتش نشانی در خانه شما
10. On passenger ships, an abandon ship drill and fire drill shall take place weekly.
[ترجمه ترگمان]در کشتی های مسافری، حفاری و حفاری کشتی باید به صورت هفتگی انجام شود
[ترجمه گوگل]در کشتی های مسافربری، یک مترو و مأموریت آتش سوزی رها شده باید هر هفته برگزار شود
[ترجمه گوگل]در کشتی های مسافربری، یک مترو و مأموریت آتش سوزی رها شده باید هر هفته برگزار شود
11. The counselors swept the dormitory during the fire drill.
[ترجمه ترگمان]مشاوران در طول تمرین آتش سوزی خوابگاه را جارو کردند
[ترجمه گوگل]مشاوران خوابگاه را در طول تمرین آتش نشانی برداشت
[ترجمه گوگل]مشاوران خوابگاه را در طول تمرین آتش نشانی برداشت
12. Rescue workers in action at the first fire drill at L
[ترجمه ترگمان]امدادگران در حال اقدام در اولین تمرین آتش در ل
[ترجمه گوگل]کارگران نجات در اولین تمرین آتش نشانی در ل
[ترجمه گوگل]کارگران نجات در اولین تمرین آتش نشانی در ل
13. It also took part in the company's fire drill.
[ترجمه ترگمان]این شرکت همچنین در مانور آتش شرکت شرکت داشته است
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین در تمرین آتش نشانی شرکت کرد
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین در تمرین آتش نشانی شرکت کرد
14. A few days later, during a fire drill, (20) I casually went up to her and asked, "Ever been to the Aleutian Islands?"
[ترجمه ترگمان]چند روز بعد در طی یک تمرین آتش سوزی (۲۰)من به طور تصادفی به سمتش رفتم و پرسیدم آیا تا بحال به جزایر Aleutian رفته اید؟ \"
[ترجمه گوگل]چند روز بعد، در طول تمرین آتش نشانی، (20) من به طور معمول به او رفتم و پرسید: 'تا به حال به جزایر Aleutian؟'
[ترجمه گوگل]چند روز بعد، در طول تمرین آتش نشانی، (20) من به طور معمول به او رفتم و پرسید: 'تا به حال به جزایر Aleutian؟'
15. All crew reported to station, carried out fire drill.
[ترجمه ترگمان]همه کارکنان به ایستگاه گزارش دادند و تمرین آتش سوزی انجام دادند
[ترجمه گوگل]تمام خدمه به ایستگاه گزارش داده شد، آتش متوقف شد
[ترجمه گوگل]تمام خدمه به ایستگاه گزارش داده شد، آتش متوقف شد
پیشنهاد کاربران
Noun - countable/uncountable :
مانور اطفاء حریق
مانور آتش نشانی و مهار آتش
مانور اطفاء حریق
مانور آتش نشانی و مهار آتش
something you do to practice in case of fire
تمرین کردن برای مواقع آتش سوزی
تمرین کردن برای مواقع آتش سوزی
fire drill ( حملونقل دریایی )
واژه مصوب: تمرین آتش
تعریف: هریک از تمریناتی که برطبق قوانین بین المللی ایمنی دریانوردی برای خاموش کردن آتش باید به صورت برنامه ریزی شده و در دوره های منظم بر روی کشتی انجام شود
واژه مصوب: تمرین آتش
تعریف: هریک از تمریناتی که برطبق قوانین بین المللی ایمنی دریانوردی برای خاموش کردن آتش باید به صورت برنامه ریزی شده و در دوره های منظم بر روی کشتی انجام شود
کلمات دیگر: