کلمه جو
صفحه اصلی

tediously


بطور کسل کننده

انگلیسی به فارسی

خسته کننده


انگلیسی به انگلیسی

• in an exhausting manner, in a boring manner

جملات نمونه

1. the book is tediously long
کتاب به طور ملال انگیزی طولانی است.

2. The story is tediously spun out.
[ترجمه ترگمان] داستان به طور tediously تموم شد
[ترجمه گوگل]این داستان خسته کننده است

3. Her style is tediously prolix.
[ترجمه ترگمان]سبک او به طور کسل کننده ای prolix است
[ترجمه گوگل]سبک او خسته کننده است

4. The hours drag along, tediously enough.
[ترجمه ترگمان]ساعت ها طول می کشد، به طور کسل کننده ای حالم به هم می خورد
[ترجمه گوگل]ساعتها به اندازه کافی خسته کننده هستند

5. To speak tediously or sententiously; moralize.
[ترجمه ترگمان]به نظر من باید به طور کسل کننده ای حرف بزنیم
[ترجمه گوگل]برای سخن گفتن یا خدشه دار کردن؛ اخلاقی کردن

6. Spam would have been tediously familiar to British viewers of a certain age.
[ترجمه ترگمان]این Spam برای بینندگان انگلیسی یک عصر خاص به طور کسل کننده ای آشنا بود
[ترجمه گوگل]هرزنامه برای بینندگان بریتانیایی از یک سن خاص، بسیار ناچیز بوده است

7. At that time, potatoes were tediously peeled and sliced by hand.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان سیب زمینی به طور tediously کنده می شد
[ترجمه گوگل]در آن زمان، سیب زمینی خسته کننده شد و با دست بریده شد

8. He plodded tediously forward.
[ترجمه ترگمان]به زحمت به سختی پیش می رفت
[ترجمه گوگل]او خسته به نظر می رسید جلو

9. Five weeks drifted tediously along.
[ترجمه ترگمان]پنج هفته به طور کسل کننده ای می گذشت
[ترجمه گوگل]پنج هفته به طول انجامید

10. After official sort management, after or hired the administrative law enforcement class official, how to carry on the system design, thought that avoids excessively tediously ?
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه مدیریت رسمی اداری، پس از استخدام یا استخدام یک مقام اجرایی مجری قانون اجرایی، نحوه اجرای طرح سیستم را به کار گرفت، فکر کرد که از کار بیش از حد من اجتناب می کند؟
[ترجمه گوگل]پس از رسم دسته بندی رسمی، پس از رسیدن یا استخدام مقام رسمی اعمال قانون اداری، چگونگی پیاده سازی طراحی سیستم، فکر کرد که از خستگی بیش از حد اجتناب می کند؟

11. Most solutions to the problem of global warming are tediously, almost oppressively, quotidian.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از راه حل ها برای مساله گرم شدن جهانی هوای کره زمین، به طور tediously، quotidian نامیده می شوند
[ترجمه گوگل]اکثر راه حل های مربوط به گرم شدن کره زمین، به طرز وحشیانه ای، تقریبا سرکوبگر، کوتودی هستند

12. I know the age better than you do, though you will prate about it so tediously.
[ترجمه ترگمان]من هم سن و سال تو را بهتر از تو می شناسم، هر چند که آن قدر به این موضوع فکر می کنی
[ترجمه گوگل]من می دانم سن بهتر از شما، هر چند شما در مورد آن به طرز وحشیانه مشغول به کار است

پیشنهاد کاربران

tediously ( adv ) = به طور خسته کننده، به طور کسل کننده یا ملال انگیز، به طرزی حوصله سر بر، به طرزی ملال آور/به طور یکنواخت، به صورت طولانی و یکنواخت

tediously long meetings = جلسات به طور کسل کننده ای طولانی

examples:
1 - Many people work tediously at a boring job for many years.
بسیاری از مردم سالها در شغلی خسته کننده به صورت طولانی و یکنواخت کار می کنند.
2 - Other trustees have said that their intent is to cut back on the board's tediously long public meetings.
معتمدان دیگر گفته اند که قصد آنها کاهش جلسات عمومی به طور خسته کننده طولانی هیئت مدیره است.


کلمات دیگر: